آثار وبرکات معرفت (27) رضا (2)
بسم الله الرحمن الرحیم
رضا ؛ ثمره معرفت
نکته ومطلبى که لازم است در این مقام اشاره شود این است که: رضا در واقع ثمره معرفت ومحبت است .
بیان مطلب :
کسى که تقوا را پیشه کرد ودر سلک متقین قرار گرفت قابلیت این معنا را پیدا مىکند که معرفت باللّه پیدا کند وکسى که از نعمت معرفت بر خوردار شد در نتیجه ؛ این موهبت الهى ثمراتى دارد که از آن جمله مىتوان ؛ "رضا"را نام برد ،درنتیجه رسیدن به مقام رضا؛هم مجاهدت را مىطلبد وبدنبال آن فضل ورحمت وموهبت الهى را به همراه دارد ولکن این موهبت در معرفت الهى مىباشد به این بیان: کسى که به معرفت راه یافت ،قطعا از مقام رضا بر خوردار خواهد شد، همان گونه که اگر نور آمد وفضا را روشن کرد قطعا با وجود نور اشیایى که در آن جا باشند، دیده مىشوند ولذا وقتى که نور معرفت در دل مؤمن بتابد، در نتیجه ظلمت جهل از آن دل خارج شده وحقایق را مىیابد وبعد از رسیدن به حقیقت حالات او تغییر مىکند ویکى از آن حالات "رضا" بودن است در مقابل اراده ومشّیت خداوند تبارک وتعالى .
گرچه رضا را مىتوان از مواهب الهى نامید ،اما شرط تعلق این موهبت، مجاهدت وترک گناه ومعاصى مىباشد ورسیدن به این درجه در اثر تهذیب نفس مىباشد وبهتر آن است که این گونه بیان شود که رضا ؛ ثمره معرفت است وقتى که انسان به درجه عرفان رسید وعارف باللّه شد وبه مقام یقین دست پیدا کرد آن وقت است که نفس او قابلیت این مقام را پیدا مىکند واین موهبت الهى بعد از رسیدن به مقام یقین براى اوکشف مىشود و اودر مقام "رضا"قرار مىگیرد ودر مقابل اراده الهى ،راضى به رضاى پروردگار مىشود ولهذا در روایات شریفه "رضا" را یکى از ارکان ایمان قرار داده است .
قال امیرالمؤمنین ( علیه السلام ):«الایمان اربعة ارکان: الرضا بقضاء اللّه والتوکل على اللّه وتفویض الامر الى اللّه والتسلیم لامر اللّه». فرمودند: ایمان داراى چهار رکن وپایه است: رضا به قضا (وحکم) خدا، توکل برخدا، واگذارى کار به خدا وتسلیم امر (وفرمان) خدا بودن.( 1)
«هرچه از دوست مىرسد نیکوست».
روایت شده که حضرت باقر العلوم ( علیه السلام )در سن کودکى از جابر بن عبداللّه انصارى ( قدس سره )سؤال فرمودکه:چگونه است حال تو؟عرض کرد : فقر را خوشتر دارم از غنى ومن مرض را خوشتر دارم از صحتّ ومرگ را از زندگى خوشتر دارم .حضرت امام محمد باقر( علیه السلام )فرمودند:اما مااهل البیت ،پس هرچه را خداوند عطا فرماید،مىخواهیم،فقر باشد یا غنى یا مرض یا صحت یا موت یا حیاةوزندگى تمام اینها پس او نزد ما محبوب است (2)
ودر روایت دیگر از حضرت سیدالشهداء( علیه السلام )است: «رضى اللّه رضانا اهل البیت»: رضایت خداوند، رضایت ما اهل بیت است. (3) در حدیث وارد است که حضرت موسى على نبینا وآله وعلیه السلام عرض کردبه خداى تعالى که :به من ارائه بده محبوبترین مخلوق خود را وعابدترین بندگان خود را. خداوند امرش فرمود که به قریه اى رود که درساحل دریااست، که در آن مکان که اسم برده شد، اورا مىیابد.
چون به آن مکان رسید، برخورد به یک مرد زمینگیرداراى جذام وبرصى که تسبیح مىکردخداى تعالى را. حضرت موسى به جبرئیل گفت: کجا است آن مردى که از خداوند سؤال کردم به من ارائه دهد؟جبرئیل گفت: یا کلیم اللّه! آن مرد همین است.فرمود:اى جبرئیل، من دوست داشتم او را ببینم در صورتى که بسیار روزه ونماز ته جا آورد. جبرئیل گفت:این شخص محبوبتر است پیش خداوعابدتراست ازبسیار روزه گیر ونمازکن .اکنون امر نمودم که چشمان اوکورشود،گوش کن چه مىگوید!پس جبرئیل اشاره فرمود به چشمهاى او، پس فرو ریخت چشمان اویه رخسارش.چون چنین شد، گفت: خداوندا!مرا بر خوردارى کردى از چشمان تا هر وقت خواستى ومسلوب فرمودى از من آنها را هر وقت خواستى وباقى گذاشتى براى من در خودت طول أمل، یا بارّیا وصول!
موسى ( علیه السلام )به او فرمود:اى بنده خدا، من مردى هستم که دعایم اجابت مىشود.اگر دوست داشته باشى دعا کنم خداوند اعضاى تورا به تو رد فرماید وعلتهاى توراشفامرحمت کند.گفت: هیچ یک از اینها که گفتى نمىخواهم. آن چه خداوند بخواهد براى من ،پیش من محبوبتراست از آنچه خودم براى خودم مىخواهم.
پس موسى ( علیه السلام )فرمودکه:شنیدم مىگفتى به حق تعالى یا بارّیا وصول. این بروصله چیست؟ گفت: در این شهر کسى نیست که اورابشناسدیا عبادت کندغیرازمن .موسى( علیه السلام )تعجب فرمودوگفت:این شخص عابدترین اهل دنیاست(4)
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست .(5)
علماى علم اخلاق براى رسیدن به مقام رضا مبادى خاصّى را بیان نموده اند وبراى آن درجات ومراتبى را ذکر کرده اند.
«یا ایتها النفس المطمئنّة ارجعى الى ربک راضیة مرضیّه» اى روح آرامش یافته، خشنود وپسندیده به سوى پروردگارت برگرد.(6)
--------------------------------------------------------------------------------
1- اصول کافى کتاب ایمان وکفر باب 29 ح 5 .
2-متن روایت:«کیف تجد حالک؟ قال: أنافى حال الفقراحب الیّمن الغنى والمرض احب ّ الىّ من الصحّة، والموت احب الیّمن الحیاة. فقال الامام ( علیه السلام ): اما نحن «اهل البیت» فما یرد علینا من اللّه من الفقر والغنى والمرض والصحةوالموت والحیاة فهواحبّ الینا» جامع السعادات ج 2 ص 285
3- بحارالانوار ج 44 ص 367
4- شرح حدیث جنود عقل وجهل امام خمینى ( قدس سره ) ص 177نقل از سفینةالبحارج 1ص 524 باب الرضا.
5-گلستان سعدى ص546، طیبات .
6- سوره فجر آیه 8/27