سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آثار وبرکات معرفت (41) فرق بین لذائذ معنوی ومادی (2)

 

                                         بسم الله الرحمن الرحیم

    (6) لذائذدنیوى ومادّى مجازى است،نه حقیقى.در بسیارى ازموارد، دنیاطلبان تصوّر مى‏کنند که اگر به خواهش‏هاى نفسانىِ خود برسند به لذّت وعشق حقیقى دست یافته‏اند، در حالى که پس از رسیدن به هدف، متوجّه این معنا مى‏شوند که گمشده آنها چیز دیگریست؛ به طور مثال: کسى که عشق به مال دارد، خیال مى‏کند که با خریدن یک منزل، به آرزویش دست مى‏یابدامّا، بعد از گذشت مدّتى، همان منزلى که روزى، رسیدن به آن، آرزوى اوبود، دیگر نه تنها از داشتن آن، لذّت نمى‏برد بلکه چه بسا زندگى در آن برایش تلخ شده ولذّت را در داشتن منزلى بهتر مى‏داند واین حالت، هم چنان در او باقى مى‏ماند بطورى که اگربهترین کاخ هاى دنیا را هم در اختیارِ او قرار دهند، باز پس از گذشت زمانى ،براى او تنگ مى‏شود ولذّتى ندارد وبه دنبال کاخ دیگریست وهمچنین در به دست آوردن مقام وقدرت، خیال مى‏کند که اگر به یک مقامى برسد براى همیشه از آن، لذّت مى‏برد در حالى که پس از گذشت زمان ،دیگر به آن راضى نیست وفکر مقام بالاتر وقدرت بیشتر مى‏باشد، بطورى که اگر قدرتِ او ،عالم گیر هم بشود باز قانع نمى‏گردد واگر بتواند به قدرت خود توسعه بخشد، از آن دریغ ندارد واین، علامت مجازى بودن لذّت دنیوى است.

 

    امّا در لذائذ معنوى ،چون لذّت حقیقى مى‏باشد، این گونه نیست و از آن ،به هر مقدارى که باشد، لذّت مى‏برد،به عنوان مثال :در مقام عبودیّت، همیشه به عبادت وبندگى علاقه دارد وتکراردر آن، اورا خسته نمى‏کند ؛همیشه نماز مى‏خواند ودر هر نمازى اذکارِ وارده را تکرار مى‏کند. نه تنها این تکرار، اورا خسته نمى‏کند بلکه هر قدر این اذکار را بیشتر بگوید لذّت بیشترى مى‏برد چون عشق ،حقیقى مى‏باشد. در عشق حقیقى، بندگى، لذّت بخش است امّا در عشق مجازى نه تنها بندگى وجود ندارد بلکه هر چه هست حبّ نفس بوده وحبّ نفس ،علوّ وبرترى وخود کامگى و سرکشى راطلب مى‏کند وچون تمام این علائق، نفسانى مى‏باشد، کاذب است ولذا هر چه بیشتر تلاش کند، بیشتر گرفتار مى‏شود مانند کسى که در باتلاق فرورفته باشد، کوشش او براى نجات، بى فایده است وسر انجامى جز هلاکت ندارد ولذا کسانى که به دنبال خواهشهاى نفسانى خود حرکت مى‏کنند ،عاقبتى جز هلاکت وبدبختى ندارند!!!.