آثاروبرکات معرفت (6) عوامل پیدایش ترس
بسم الله الرحمن الرحیم
عوامل پیدایش ترس
عوامل پیدایش ترس ووحشت عبارتند از:
(1)= علاقه ومحبّت به دنیا: کسى که علاقه به دنیا داشته باشد قطعا جان خود رابیش از هر چیزى دوست دارد وازهرچه که آن را تهدید مىکند، مىترسد وبراى حفظ آن، حاضر است که دست به هر جنایتى بزند واز هیچ خلافى روى گردان نیست،امّا مؤمن ،گرچه به جان خود علاقه مند است ،امّا دین خود را بیشتر ازآن دوست دارد ولذا اگر بداند که باید جان خود را فداى دین کرد بدون هیچ ترسى، فداکارى مىکند همان گونه که در صدر اسلام در رکاب رسول اللّه « صلىالله علیه وآله »ودر رکاب مولا امیرالمؤمنین على « علیه السلام »ودر رکاب سرور وسیّد شهیدان حضرت ابىعبداللّه الحسین « علیه السلام »جان فشانى کردند بدون آنکه ترس ووحشتى به دل راه دهند ،به قول شاعر که مىفرماید:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آى تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمرى ستانم جاودان او زمن دلقى ستاند رنگ رنگ
(2)= دلیل ترس ووحشت واضطراب، نداشتن پشتوانه است؛ کسى که ایمانش ضعیف باشد گرچه اعتقاد به مسائلى چون حافظ بودن خداوند دارد امّا چون بى تقوا است واز نعمت معرفت بر خوردار نیست و این معنا را باور ندارد، همیشه داراى وحشت واضطراب است که مبادا جانش به خطر افتد یا دچار فقر وتنگدستى شود ولذا اگر مالى نداشته باشد وحشت از فقر دارد و اگر ثروتمند باشد، وحشت از دزد وبراى حفظ مال خود، دچار اضطراب است وهم چنین براى حفظ جان خود مضطرب است که مبادا دشمن، اورا از پاى در آورد ووقتى از او سؤال شود، مگر تو خدا را رازق نمىدانى؟ در پاسخ مىگوید: قبول دارم که خدا، حافظ ورازق است ؛امّا او در عمل،این حرف راباور ندارد؛ چون باور، همان معرفت است وبه همین علّت، مؤمن به دلیل باورش که خداوند حافظ وراز ق است، هیچ وحشتى نه از جان ونه از مال خود دارد ؛ چون بر این باور است که خداوند تبارک وتعالى
--------------------------------------------------------------------------------
1- سوره طه آیه / 124
--------------------------------------------------------------------------------
بهترین حافظ ونگهدارنده است «فَاللّهُ خَیرٌحافظاوَهُوَاَرحَمُ الراحِمین»(1) ارحم الراحمین است».
اگر کسى همین یک آیه را باور کند، دیگر از هیچ امرى نمىترسد وهیچ وحشتى نسبت به جان خود ندارد ؛ زیرامىداند که خداوند متعال وعده داده است که او را حفظ مىکند وکسى که حافظ او خداوند باشد، هیچ خطرى اورا تهدید نکرده ؛ چرا که خداوند تبارک وتعالى خلف وعده نمىکند «انّ اللّه لا یخلف المیعاد» .
البته وعدهه اى خداوند ،براى مؤمنین است ؛زیرا در جاى دیگر مىفرماید: «اِن تَنصُروااللّه یَنصُرکم»=
«اگر مرا یارى کنید ،من هم شما را یارى مىکنم».
یارى کردن خداوند قادر متعال به این است که اطاعت امر اورا کرده ؛ یعنى واجبات را انجام داده ومحرّمات راترک نماید واین، همان با تقوا بودن است. بدیهى است وبرکسى پوشیده نیست که خداوند متعال ،غنى بِالذّات است ونیازى به هیچ کس ندارد ولذا مؤمنین، هم معتقد بر این معنا هستند وهم باورشان براین است که خداوند آنها رااز خطرات حفظ مىکند ولذا ترسى از جان ومال خود ندارند.
امّانکته اى که قابل ذکر مىباشد این است که:آیا بااین معنا دیگر مؤمن نیازى به احتیاط ندارد ،تابراى حفظ جان خود اقدامى کند ؟ در جواب باید گفت : در اسلام، دستورات زیادى براى حفظ جان آمده است، مانند مسئله تقیّه که حتّى روایاتى در این زمینه وجود دارد که اگر کسى تقیّه نکند، از ما نیست ولذا مؤمن، وظیفه اش راانجام داده وطبق دستورات اسلام، عمل مىکند ولى فرق مسئله در خطراتى است که هر لحظه، انسان را تهدید مىکند وانسان، به تنهائى قادر به مقابله باآن نیست واز توان او خارج است، اینجاست که مؤمن، خود را به خداوند متعال مىسپارد وهیچ وحشتى به دل راه نمىدهد، ولى کسى که تقوا ندارد، نمىتواند این آرامش را به دست آورد چون این آرامش،امتیازى است که خداوند در قلوب مؤمنین قرار داده ودیگران از آن محرومند.
ممکن است که این توهّم براى بعضىپیدا شود که مؤمنین راهم خطر تهدید مىکند، حتّى خطراتى که منجرّ به قتل وکشته شدن آنها مىشود وجان خود را از دست مىدهند؟!
با بیان فوق پاسخ این مطلب هم روشن شد ؛زیرا وقتى که مؤمن به وظیفه خود که احتیاط است عمل کرد، اگر براى او مشکلى هم پیش آید حتّى اگر خطرى اورا تهدید کند، دیگر ترسى به دل ندارد چون او وظیفه اش را انجام داده ومى داند که خداوند حافظ اوست واگر براى او اتّفاقى بیفتد، معتقد است که رضاى خدا در آن بوده است ولذا از این که براى جان او اتّفاقى بیفتد، وحشتى ندارد وهمیشه به این معنا معتقد است که (الخیر فیما وقع)«هر چه از دوست مىرسد نیکوست» .
بااین بیان ، در باره مال هم مطلب روشن شد که مؤمن در حفظ مالش نیز سعى خود را انجام مىدهد ودر نگهدارى آن کوتاهى نمىکند، امّا بعد از آنى که به وظیفه عمل کرد وطبق دستورات اسلامى از مال خود به نحو احسن نگهدارى نمود، دیگر ترس ووحشتى به دل راه نمىدهد که مبادا اموال من تباه شود یا به سرقت برود یا ورشکست شوم...بلکه او خدا را حافظ اموال خود مىداند واگر براى آن اتّفاقى هم افتاد ودر این زمینه متضرّر شود،وخسارت وزیانى به او وارد شد ،چون تسلیم مصلحت الهى است وراضى به رضاى خداست ومعتقد بر این معناست که حتما خیر او در این ضرر بوده است ونه تنها ترس از بین رفتن مال به دلش راه پیدا نمىکند، بلکه اگر چنین اتّفاقى هم رخ دهد، هیچ نگران نمىشود .
--------------------------------------------------------------------------------
1- سورة یوسف آیه / 64