سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شناخت ارزش ها (2)

 

 

                            بسم الله الرحمن الرحیم

   واماقدرت: با بیان مطالب فوق در باره علم وثروت ؛ روشن شد که قدرت  هم نمى ‏تواند ارزش واقعى براى انسان باشد زیرا همه مردم نمى ‏توانند قدرتمند شوند وکسانى هم قدرت دارند براى همیشه نمى ‏توانند قوى بمانند، چه بسا

بودند کسانى که قهرمان قهرمانان بودند اما بعد ازآنى که سالمند شدند بقدرى ضعیف شدند که حتى قادر به حرکت نبودند، خداوند متعال در قرآن مى ‏فرماید (ومن نعمّره ننکّسه فى الخلق افلا یعقلون )  ما هر که عمر طولانى

دادیم به پیرى در خلقتش بکاستیم (قواى اوراازاو مى ‏گیریم )آیا (دراین کار) تعقل نمى‏ کنید؟

     واما مقام ومسئولیت: همان گونه که از نامش استفاده مى ‏شود یک نوع تکلیف ووظیفه به شمار مى‏ رود واگر کسى بتواند به وظیفه خود عمل کند وخدارادر نظر داشته باشد عمل او ارز شمند است ،اما اگر کسى بخواهد مسئولیت راوسیله ‏اى براى رسیدن به مقام ودر اختیار داشتن قدرت براى تسلّط بر مردم وجامعه باشد ؛ ممکن است براى طالبان دنیا چند روزى ارزش داشته باشد اما از نظر اسلام نه تنها ارزشى ندارد بلکه بارگرانى است که صاحبش را به هلاکت مى‏ کشاند وتاریخ گواه این معنا مى ‏باشد ، بودند کسانى که براى رسیدن به این مقام از هیچ جنایتى فروگذار نکردند

وعذاب ابدى را براى خود خریدند وبه پست‏ ترین درکات دوزخ منزل نمودند.


شناخت ارزش ها

 

 

                               بسم الله الرحمن الرحیم

شناخت ارزش ها  

واما علومى که مربوط به امور دنیوى ومادى وطبیعى و...مى‏ باشد ؛مى ‏توان آنهاراارزشهاى اضافى نامید ،زیرا کارآیى این علوم هر جند براى بشر مفید است وزمینه آسایش ورفاه را براى مردم فراهم مى ‏کند ویک پزشک جان انسان را نجات مى ‏دهد وعلوم دیگر هر کدام زمینه خوبى را براى زندگى مرفّه فراهم مى ‏کنند ولى تمام این ارزشها دائره سودمندیش در این عالم یعنى دنیاى خود ومردم است امابراى عالم پس از مرگ هیچ ارزشى ندارد ؛ به این معنا این علم وصنعتى که تحول عظیمى در زندگى مردم ایجاد نموده واین دانشمندانى که توانسته ‏اند باعلومى که

آموخته ‏اند زندگى مردم را متحوّل کنند وامکانات رفاهى ساخته ودر اختیار مردم قرار بد هند در زمینه‏ هاى مختلف اعم از ارتباطات و... اما قدرت وارزش کار آنها تا روزى است که بشرى در این عالم وجود داشته باشد ؛ اما براى عالم پس از

مرگ دیگر این علم  براى بشر مفید نیست ؛حتى براى آن کسى که مخترع آن بوده است،به بیان دیگر در روز قیامت نه نیاز ى به پزشک ونه نیازى به مهندس ونه... وکسى که تمام عمر خود را فقط در راه تحصیل این گونه علوم صرف کرده

باشد وبه علوم دینى (خداشناسى ومعاد واحکام الهى )آشنائى نداشته باشد ؛گر چه از نظر علوم مادى به بالاترین درجات آن رسیده باشد اما پس از مرگ با یک فرد

بى سواد یکسان است وعلم ودانش او براى عالم آخرت سودىندارد ،در قیامت نه احتیاجى به پزشک ونه نیازى به مهندس مى ‏باشد ولذا ارزش واقعى ندارد بلکه ارزش آن موقت ومحدود به عالم ماده است وبیان شد که ارزش واقعى آن است که همه مردم بتوانند آن را تحصیل کنند درحالى که عده خاصّى هستند که از قدرت فکرى خوبى برخوردارند ویا حافظه خوبى دارند ومى توانند ویا توانسته ‏اند اختراعات ویااکتشافات خاصى را داشته با شند اما بیشتر مردم از داشتن چنین استعدادى بر خوردار نیستند،البته اختلاف در داشتن

ذوقها وسلیقه ‏ها؛ خود از موهبتهاى الهى است که هر کسى از یک روحیه واستعداد خاصى بر خوردار است تا زندگى مردم با همکارى در رشته ‏هاى مختلف اداره شود به عنوان مثال اگر همه مردم از نبوغ فکرى بر خور دار بودند همه مردم در فکر کسب علم ودانش بودند ودیگر کسى حاضر نبودکارهاى دیگرى که مورد نیاز مردم وجامعه مى ‏باشد را انجام دهد و زندگى براى مردم مختل مى ‏شد اما استعدادهاى مختلف موجب شده تا هر کسى شغلى را در پیش گرفته تا نیاز جامعه بر آورده شود. 


شناخت ارزشها (1)

   بسم الله الرحمن الرحیم

     واما علم ودانش :

     ابتداءباید به این نکته اشاره شود که کلمه (علم)در معانى مختلفى بکار مى‏رود وعلم از نظرهاى گوناگون تقسیمات مختلف وگوناگونى دارد :

(1)- علومى که موجب "شناخت دین" مى‏شود وانسان با حقایق دینى آشنامى سازد وبه کمالات انسانى مى‏رساند.

(2)- علومى که مربوط به مسائل مادى وطبیعى وفیزیکى مى‏ شود .

     واما علومى که مربوط به شناخت دین مى ‏شود؛ علمى است که فریضه است وآموختن آن براى همه واجب است

وروایات زیادى در این باب از معصومین ( علیهم‏ السلام) وارد شده است.

     (عن ابى عبداللّه«علیه ‏السلام» قال: «طلب العلم فریضة».

    امام جعفر صادق (علیه ‏السلام)فرمودند: طلب علم واجب است

     (قال رسول اللّه «صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله»:

« انمّاالعلم ثلاثة ؛ آیة محکمة او فریضة عادله اوسنّة قائمه وما خلاهّن فهوفضل». رسول خدا( صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله) فرمودند: همانا علم سه چیز است: (1)آیه محکمه که به اصول عقائد اشاره دارد؛ زیرا براهین آن آیات محکمات وقرآن کریم است ودر قرآن دلائل مبدء ومعاد به لفظ آیه وآیات بسیار ذکر شده است

(2) فریضه عادله؛ اشاره به علم اخلاق است که خوبش از لشکر عقل و بد ش از لشکر جهل است وبر انسان فریضه (واجب) است که لشکر عقل را داشته باشد واز لشگر جهل تهى باشد وعدالت آن کنایه‏ از حدّ وسط بین افراط وتفریط است.

(3)سنة قائمه اشاره به احکام شریعت یعنى مسائل حرام وحلال دارد .

    چنین استفاده مى ‏شود که این علم از ارزشهاى واقعى به حساب مى ‏رود وبر هر کسى لازم وواجب است تا اورا به دست آورده واگر براى او امکان تحصیل آن نیست لازم است که در عمل کردن به احکام اسلام وبه شرایع دین از فقیه

جامع الشرائط تقلید نماید.

      که البته بحث در این موضوع درجاى خود خواهد شد (ان شاءاللّه) .


شناخت ارزش واقعی (1)

                                          بسم الله الرحمن الرحیم

                          معیار ارزش واقعى از دیدگاه اسلام =

     معیارومیزان براى شناخت ارزش واقعى در اسلام  این است که هر کسى ؛در هرزمانى ودر هرمکانى ودر هرموقعیتى ودر هر سن ّ وسالى بتواند به آن دست پیدا کند، در غیر این صورت  نمى ‏تواند ارزش واقعى باشد .

حال باید دید که این ملاک در چیست ؟آیا ثروت داراى یک چنین ملاکى هست؟

      بیان مطلب =

     در جامعه کنونى متأسفانه ارزشهاى اضافى واعتبارى وموقت هر کدام جایگاه خود را از دست داده ‏اند وبه ارزش واقعى تبدیل شده ‏اند وبعبارت دیگر همه چیز در جامعه داراى ارزش واقعى شده ؛ غیر از خود ارزش واقعى که به فرا موشى سپرده شده است،از نظر اسلام ثروت یک وسیله است مانند یک نردبانى که وسیله ‏اى براى بالا رفتن ویا مانند پلى براى عبور کردن است و مال وثروت مانند بعضى از وسائلى است که هم مى ‏تواند ارزشمند باشد وهم ضد ارزش ، مانند چاقوئى که از آن ؛هم

مى ‏شود استفاده صحیح کرد وهم مى‏ شود از آن استفاده غلط نمود،با همین وسیله

یک پزشک جراح ،جان یک انسان را نجات مى‏دهد ویک شخص جانى ، جان انسانى را مى ‏گیرد واو را به هلا کت مى‏ رساند ، در حالى که هر دو از یک وسیله استفاده نموده‏ اند، در نتیجه خود چاقو فقط یک وسیله است،ثروت هم یک چنین ارزشى را دارد، نمى ‏توان براى آن ارزشى را در نظر گرفت،اگر کسى از آن در راه خیر ونیکى استفاده کند مى ‏تواند به وسیله آن بهشت را براى خود فراهم سازد وکم نیستند کسانى که فهمیدند که از این وسیله چگونه بهره بردارى کنند ؛ وبالعکس کسانى هم از این وسیله به بدترین وجه استفاده مى‏ کنند و جنایت مى ‏آ فرینند که نیازى به

توضیح وبیان ندارد، از آن جائى که هر کسى قادر به استفاده صحیح ومشروع از آن نیست ؛ چون شیطان وسوسه مى‏کند ونمى گذارد تا استفاده مشروع وخدا پسند از آن بشود ولذا مردان خدا از اینکه ثروتمند بشوند، پر هیز مى‏کنند،

چون در حلال او حساب ودر حرام آن عقاب مى‏باشد (فى حلالها حساب وفى حرامها عقاب)، کمتر کسی مى ‏تواند در مقابل ثروت به وظیفه اسلامى خود عمل کند ولذا در تاریخ بوده ‏اند کسانى که قبل از آنى که ثروتمند بشوند مردان نیکى بوده‏ اند اما بعد از آنى که به ثروت ومال رسیدند حتى دین خود رااز دست داده‏ اند ولذا سعادتمندترین افراد کسانى هستند که به اندازه امرار معاش مال وثروت داشته باشند .  


آیا شاغل بودن برای بانوان ارزش است ؟

 

 

                 بسم الله الرحمن الرحیم

 

     (2)پول و ثروت در جامعه کنونى ارزش واقعى پیدا کرده است وبراى به دست آوردن چنین ارزشى ؛همه باید تلاش کنند تا به آن برسند وهر چه ثروت بیشتر ؛ ارزش زیادتر مى‏شود !

     شاید کسانى که به دنبال در آمد وکسب مال هستند از بیان این مطلب خود دارى کنند ،اما عملاً اگر کسى تأمل درمطلب داشته باشد به خوبى مى‏ یابد که در اکثر موارد انگیزه وهدف براى همین امر است، مضافا بر اینکه در جامعه کنونى دیده

مى ‏شود که براى پول وثروت چه ارزش والائى قائل هستند ،

      حال قبل از بیان هر مطلبى ابتدا باید دید که از نظر اسلام ارزش واقعى چیست ؟وثروت چه نوع ارزشى دارد؟

      لذا لازم است درابتدا تبیین ارزش واقعى بشود وبعد در باره جایگاه وارزش ثروت در اسلام ؛ حقایقى بیان شود.

     اهمیت شناخت ارزش واقعى :

     اگر در جامعه اسلامى ارزش واقعى جایگاه خود را پیدا کند بسیارى از مسائل حل مى‏شود .

بیان مطلب :

      وقتى که یک مسئله ‏اى در جامعه به عنوان یک ارزش واقعى قلمداد شد؛ مردم براى به دست آوردن آن از هیچ کوششى دریغ ندارند، زیرا هدف رسیدن به آن ارزش واقعى است ولذااگر در یک جامعه ارزش اعتبارى یا اضافى ویاموقّت بخواهد به عنوان ارزش واقعى شناخته شود وجایگزین ارزش واقعى شود آن وقت است که فاجعه به بار مى‏ آیدکه به نمونه‏ اى از آن اشاره مى‏شود:

     به عنوان مثال: اگر در جامعه‏ اى پول وثروت به عنوان ارزش واقعى به حساب آید؛همه مردم براى به دست آوردن آن کوشش مى‏کنند ولذا از آن جائى که همه مردم استعداد ثروتمند شدن را ندارند ازاین جهت کسانى که نمى ‏توانند به

ثروت از راه مشروع راه پیدا کنند براى به دست آوردن آن از هیچ امرى دریغ ندارند واگر پاى بند به دین وشریعت نباشند دست به هر گونه جنایت مى‏ زنند وهرگونه ظلمى را مرتکب مى‏شوند چون هدف وسیله را توجیه مى‏ کند وهدف ثروت است .

     واماکسانى که متشرع باشند ونخواهند از راه حرام مالى را به دست بیاورند ویاکسى قدرت آن را نداشته باشد ،در خود احساس حقارت مى ‏کند، زیرا وقتى ثروت ارزش واقعى شد؛ کسانى که از آن محرومند در خود احساس حقارت

مى‏ کنند ولذادراسلام ثروت؛ هیچ گاه به عنوان ارزش واقعى به حساب نیامده است .