سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقام ومنزلت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) سیر? عملی (همسرداری (3

 

 

                                                بسم الله الرحمن الرحیم    

(3) - عدم بیان دردها ومشکلات وپنهان داشتن از دید همسر .

      یکى دیگر از ویژگی هاى آن حضرت ؛ این بود که دردهاى خود را مخفى مى‏نمود وحاضر نبود کسى از درد هاى او

باخبر شود ؛حتّى همسرش!؛البته این سیره همه معصومین ( علیهم ‏السلام) مى‏باشد، اگر در جائى مطلبى را بیان مى‏داشتند ؛

براى عقده گشائى وبیان درد دل نبوده است بلکه براى معرفى دشمنان اسلام بوده وبراى آگاهى مردم نسبت به ظالمین

وغاصبین بوده است ؛ براى این جهت بوده که مردم بدانند که ائم? ما چگونه مورد ظلم وتعّدى واقع شده ‏اند وکلمات

مولا امیرالمؤمنین على ( علیه‏ السلام)که درد دل مى‏کنند مانند :(صبرت وفى العین قذى وفى الحلق شجا ) صبرکردم درحالى که گویا خار در چشم واستخوان درگلوى من مانده بود .وموارددیگرى که در نهج البلاغه آمده است ؛تمام

حکایت از این معنا دارد ؛اما در جائى که مسئله مربوط به خود آنها بوده ودانستن مردم ضرورتى نداشته است ؛سعى

مى‏کردند تا کسى از آن با خبر نشودوازنظرها مخفى بماند.

     واما اینکه گفته مى‏شود که کسى را نداشتند تا با او درد دل کنند ؛ آیامى‏توان چنین مطلبى راپذیرفت ؟

     با کمى تأمّل مى‏توان نتیجه گرفت که این کلام اساسى ندارد ؛ درست است که مردم از امام امیرالمؤمنین حضرت

على بن ابى طالب ( علیه‏ السلام) پیروى نکردند وحضرت را یارى نکردند وتنها گذاشتند؛اما این به آن معنا نبود که حتى یک

نفر نباشد تا حضرت درد دل خود را براى او بیان کند ؛ براى درد دل کردن یک نفر هم کافیست ؛گرچه مردم حضرت را

تنها گذاشتند ؛ اما بودند مثل سلمان ها ومقدادها واز همه بالاتر ؛دو سبط پیامبر اکرم ( صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله)یعنى؛امام حسن

وامام‏ حسین ( علیهم‏االسلام) اما هیچ گاه با آنها هم درد دل نمى‏کردند .


مقام ومنزلت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) همسر داری (2)

                                   بسم الله الرحمن الرحیم

(2) - عدم در خواست حتى در سخت ‏ترین شرائط.

     یکى دیگر از ویژگی هاى آن حضرت این بود که ؛ هیچ وقت به خود اجازه ندادند که در خواستى از همسر خود داشته

باشند؛ حتى.اگر در سخت‏ ترین شرائط به سر مى‏بردند؛ در تاریخ آمده است که آن چنان شرائط بحرانى بوده واز نظرمالى در مضیقه بو ده اند که حتى نان براى خوردن نداشته‏ اند وسه روزغذا نخورده اند وگرسنگى را تحمل کردند با این

حال نه تنها حضرت از همسر خود چیزى طلب نکردند ؛ حتى کودکان را به گونه‏ اى آرام مى‏نمودند تا مبادا اظهار

گرسنگى در نزد آن حضرت بکنند .

     نکته ‏اى که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که براى مرد بسیار سخت است اگر همسر از او در خواستى بکند

واونتواند خواسته همسرش را بر آورده کند، البته یک وقت شوهر از نظر مالى مشکل ندارد ومى تواند خواسته

همسرش را بر آورده کند ؛ ولى خواسته همسرش را بر آورده نمى‏کند ؛اما اگر مرد نتواند خواسته همسر را عملى کند

براى او بسیار سخت است، در این جاست که بعضى از مردانى که از نظر ایمان ضعیف هستند ؛براى اینکه خواسته

همسرشان را بر آورده کنند از اقدام به هر کارى دریغ ندارند؛خواه کم فروشى باشد یا غش وتقلب در معامله و...زیرا

بقدرى این خواسته براى او سنگین‏ وگران است که حاضر است براى پاسخگوئى به آن ،دست به هر خلافى که مى‏تواند

بزند! اما کسى که مؤمن با شد ونخواهد از راه کسب حرام براى پا سخگوئى به خواسته همسر خود اقدام کند بسیار

مشکل است وچه خوب است همسران ؛موقعیت شوهران خود را در نظر گرفته واز صدیقه کبرى درس همسر دارى را

بیاموزند وکارى نکنند که همسرانشان شر منده آنان بشوند .


مقام ومنزلت حضرت زهراء (سلام الله علیها ) سیر? عملی همسر داری

 

 

 

 

 

 

                                        بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

   همسر دارى حضرت زهراء ( سلام الله علیها):

 

     نکاتى که در امر همسر دارى حضرت باید مورد عنایت وتوجه قرار بگیرد عبارتند از :

 

     (1) - احترام نسبت به همسرواطاعت از آن .

 

     یکى از ویژگی هاى حضرت ؛ احترام نسبت به همسر مى‏باشد

 

لازم  به ذکر است که اطاعت وپیروى حضرت از همسر؛ از جهت همسر

 

بودن بوده است ؛نه از باب حجّت وامامت تا کسى بگوید: اطاعت حضرت زهراء«سلام الله علیها»از مولا امیرالمومنین على «علیه‏ السلام»به جهت مقام ولایت وامامت آن حضرت بوده است ، شاهد بر این مدعى ؛ کلامى است که حضرت

 

زهراء ( سلامالله علیها)در پاسخ به در خواست امیر المؤمنین ( علیه‏ السلام)بیان داشتند آن وقتى که آن دو نفر اجازه ملاقات با آن بانو را خواستند ؛حضرت فرمودند :«خانه ؛ خانه شما ومن هم همسر شما !هر چه شما مى ‏خواهید انجام دهید»؛ قید همسر را بیان داشته‏ اند = فقال لها: «فلان وفلان بالباب یریدان ان یسلّماعلیک ؛ فما تریدین»؟ قالت:« البیت بیتک ؛والحرّة زوجتک افعل ما تشاء!...»

 


تقوی در کلام معصومین (سلام الله علیهم )

 

 

                             بسم الله الرحمن الرحیم

تقوى؛درکلام معصومین ( علیهم ‏السلام) :

     واما معناى تقوا؛از کلام معصومین ( علیهم‏ السلام).

     قال رسول اللّه ( صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله):

«تمام التّقوى ؛ ان تتعلّم ما جهلت وتعمل بما علمت »

    تمام تقوابه این است که آنچه نمى‏ دانى بیاموزى وآنچه را که مى ‏دانى ؛به کار بندى.

     از کلام رسول اللّه ( صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله)استفاده مى‏شود که "تقوا"آموختن علمى است که براى امر دین است ؛واز کلام حضرت هم ،اهمیت علم ودانش فهمیده

مى ‏شود .

     قال امیرامومنین على ( علیه‏ السلام):«التقوى ؛ اجتناب».= تقوا ؛ اجتناب و(پرهیز از محرمات) است .

     وعنه ( علیه ‏السلام)ایضا:« التقوى ؛ ان یتّقى المرء کل ما یؤثمه ».

    ازمولا امیرالمومنین (علیه‏ السلام)در باره ‏بیان تقوانقل شده است: که انسان از هر گناهى پرهیز کند .

     وسئل الصادق ( علیه ‏السلام) عن تفسیر التقوى؟

فقال:« ان لا یفقدک اللّه حیث امرک ولا یراک حیث نهاک ».

    از امام جعفر صادق (علیه ‏السلام)سؤال کردند از معناى تقوى ؟ حضرت فرمودند:«درجائى که امر الهى باشد ؛مفقود(وغایب) نباشى ودر عملى که خداوند تورا از آن نهى کرده ؛دیده نشوى(انجام ندهى)» .

     احادیث وروایات زیادى در این مقام وارد شده است ؛ چون انگیزه در اجمال واختصار است به همین مقدار بسنده مى ‏شود .

     مستفاد از کلام معصومین ( علیهم ‏السلام) این است که: متّقین ؛ کسانى هستند که به وظیفه دینى خود عمل مى‏ کنند؛به تکالیف وواجبات عمل مى‏ کنند واز انجام دادن گناه ومحّرمات پرهیز مى‏ کنند .

     نکته‏ اى که لازم به ذکر است این‏ که: اگر کسى واجبات را انجام دهد ومحرمات را ترک کنداورا متقى مى‏ نامند ودرسلک متقین قرار مى ‏گیرد امابراى تقوانمى شود حدّى را معین کرد،این قدم اول است در واقع تقوادر این حد،

موجب نجات است از عذاب الهى ؛به عبارتى دیگر نردبانى که هزاران پلّه دارد این اولین پله آن است  ولذا خداوند متعال در قرآن مى ‏فرماید:

«انّ اکرمکم عنداللّه اتقیکم» = «گرامى ‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست». 

     با توجه به آیات وروایات وارده درمقام ؛ روشن شد که ارزش واقعى "تقوا" مى ‏باشد واگر درجامعه ارزش واقعى تقوا شد، دیگر بسیارى از بانوانى که در جامعه على رغم میل باطنى خود به اشتغال روى آورده ‏اند وفکر زر اندوزى در سرمى ‏پرورانند ؛ شغل خود را رها کرده و به امر خانه دارى وهمسر دارى وپرورش فرزندان خود

مى ‏پردازند ؛ همان گونه که صدیقه کبرى حضرت زهرا ( سلام الله علیها)عمل کردند . 


شناخت ارزش ها (3) تقوی

 

 

                                     بسم الله الرحمن الرحیم    

تقوى ؛ارزش واقعى:

      بعد از بیان ارزشهاى اضافى واعتبارى وموقت وحقوقى ؛ نوبت به ارزش واقعى از دیدگاه اسلام وقرآن وعترت مى ‏رسد.

     در قرآن ارزش واقعى را تقوى بیان داشته ومعرفى مى‏ کند :

(یاایّهاالّناس انّا خلقناکم من ذکر وانثى وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفواانّ اکرمکم عنداللّه اتقیکم):

    اى مردم! ما شما را از یک مرد ویک زن آفریدیم وشمارااز تیره ‏ها وقبیله ها قرار داده‏ ایم تا یک دیگر رابشناسید ؛

(اینها ملاک امتیاز نیست) گرامى‏ ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست .

     اگر در یک جامعه معیار وملاک ارزش تقوا باشد دیگر در آن جامعه مسئله حقارت وجود ندارد چون عقده حقارت در صورتى به وجود مى ‏آید که انسان نتواند به آن دست پیدا کند ؛هم چنین حسادت ؛اما اگر معیار ارزش تقوا بود ؛ همه

مى‏ توانند با تقوا شوند ؛

ممکن است کسى بگویدکه همه مردم تقوا ندارند همان گونه که همه مردم ثروت ندارند؟

      در جواب باید گفت: درست است که همه مردم تقوا ندارند ولى فرقى که اینجا در نداشتن تقوا با نداشتن مال وثروت وقدرت ومقام و...دارد این است که:

     (1)- همه مردم مى‏ خواهند ثروتمند و... بشوند ؛ اما نمى ‏توانند ؛ولى همه مردم مى‏ توانند با تقواشوند اما نمى ‏خواهند؛ ولذا دیگر عقده حقارت پیدا نمى ‏شود.

     (2)- به دست آوردن ثروت و...؛ نیاز به زمان دارد ؛ اما به دست آوردن تقوا نیازى به زمان ندارد ؛ هر وقت تصمیم بگیرد که تقوا را پیشه کند مى ‏تواند ونیازى به زمان ندارد ، همین که تصمیم به ترک گناه بگیرد وپشیمان از کرده ‏هاى خود

شود وواجبات را انجام دهد او با تقوا مى ‏شود .

     (3)- در نداشتن ثروت و...؛حسادت پیدا مى‏شود چون نمى ‏تواند داشته باشد وبه خاطر حسادت ، چه جرم هائى را که مرتکب نمى‏شود! اما در تقوا ؛غبطه ‏است که اگر کسى به کسى غبطه بخورد ، خداوند پاداش آن عمل را به آن مى‏ دهد ودیگر موردى براى حسادت،باقى نمى ‏ماند .

     (4) در داشتن ثروت و...؛ چه بسا بخل پیدا مى‏شود ؛ اما درمتّقین ؛نه تنها بخل ؛ بلکه هیچ یک از صفات رذیله راه ندارد؛زیرا شیطان در قلب مؤمن متقى راه ندارد واین صفات رذیله در قلب هاى شیطانى وجود دارد ؛ اما قلوب متقین

رحمانى است .

     (5) - با ثروت توشه دنیا فراهم مى‏شود ولى تقوا؛ توشه آخرت است، (تزودوا؛ فان خیرالزاد التقوى) = توشه

فراهم کنید ؛ به تحقیق بهترین توشه تقوا مى‏باشد.

     (6) - گرچه داشتن مال ومقام و...امتیاز وارزش اعتبارى است ؛امانداشتن آن ؛نقص وعیب نیست ؛ اما نداشتن تقوانقص است.

      (قال امیرالمؤمنین على ( علیه ‏السلام):اوصیکم عباداللّه بتقوى اللّه ؛ الّتى هى الّزادوبها المعاذ:زاد مبلغ،ومعاذ منجح ...

    اى بندگان خدا شما را به تقواى الهى سفارش مى‏ کنم، که زاد وتوشه‏ اى است رساننده (به سر منزل مقصود)وپناهگاهى است که ایمن دهنده ورهاننده مى ‏باشد...