سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت امام حسن عسکری (ع) مظلوم تاریخ

                                      بسم الله الرحمن الرحیم

                   السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی العسکری

                        امام حسن  عسکری (سلام الله علیه ) مظلوم تاریخ

                              روز بیست سوم ربیع الثانی قول سوم

از آن جایی که اکثر قریب به اتفاق مورخین در طول تاریخ جیره خواران خلفا وحکام جور بوده اند لذا در بارةخاندان عصمت وطهارت (سلام الله علیهم ) کمتر مطلبی را بیان داشته اند ودرمطالبی هم که ذکر نموده اند اختلاف زیادی مشاهده می شود اما وقتی به تاریخ خلفا وسلاطین می پردازند از تمام خصوصیات زندگانی آنها سخن به میان آورده حتی از حرمسراهای آنها هم در تاریخ آورده اند بدون آن که در بیان تاریخ واحوالات آنها اختلافی وجود داشته باشد شما اگر به تاریخ مرور کنیدخواهید دید که چگونه حوادثی که در تاریخ اتفاق افتاده است جنگها فتوحات و... بدون هیچ اختلافی ذکر شده است اما در بارة خاندان عصمت وطهارت یا مطلبی بیان نشده است واگرهم بیان کرده اند با اختلافات زیادواکاذیب همراه است حتی در تاریخ ولادت وشهادت آن ها هم اختلافات زیادی وجود دارد  از آن جمله در بارة امام حسن عسکری(سلام الله علیه ) که اقوال مختلفی ذکر شده است.

اما نکته ای که در بارة تاریخ ولادت وشهادت آن امام همام لازم به ذکر وجای تأمل است بیانی است که در کتاب حدیقه الشیعه    که منسوب به مرحوم مقدس اردبیلی می باشدذکر  است :

...تاریخ ولادتش در مدینه طیبه روز بیست وسوم ربیع الاخرسال 232/هجری وفاتش  در سر من رای تاریخ آن روز جمعه همان روز وهمان ماه در سال /260 هجری ، مدفن مبارکش خانه ای که والد ماجدش (حضرت امام علی النقی )(سلام الله علیهما )در آن در کنار پدر مدفون است .

نقل از کتاب حدیقه الشیعه ص/685

بیان مطلب

نکاتی که در مقام جای تأمل است:

1-این قول فقط در این کتاب آمده است ودرهیچ کتاب تاریخی دیگری دیده نشده است .

2- مولف راوی این مطلب را ذکر نمنموده است .

3- مطالب دیگری را که در کتاب ذکر کرده با ذکر سند بیان نموده است .

4- مقدس اردبیلی فقیه ومحقق بوده است اما قداست آن بقدری زیاد بوده که مشهور به مقدس اردبیلی شده است .

5- به اقوال تاریخی دیگری که در بارة ولادت وشهادت است اشاره ای ننموده است .

حال با حفظ این مقدمات وبا اختلافی که در تاریخ وجود دارد وبا دشمنیهایی که در طول تاریخ مورخین وخلفای جور نسبت به اهل بیت(علیهم السلام ) از خود نشان داده است احتمال این معنا می رود که این گونه بیان، از این چنین فقیه ومحققی، علی الظاهرعنایت غیبی در آن مشاهده می شود والله العالم


آثار وبرکات معرفت (17) صبر امتحان الهی

 

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم

 

    از جمله آیاتى که بیانگر این امتیاز است آیاتى است که در باره امتحان الهى بیان شده است که خود بیانگر این سرمایه عظیم مى‏باشد.

 

 

 

    بیان مطلب :

 

 

 

    جاى هیچ تردیدى نیست که امتحان الهى از همه انسانها امرى قطعى است که اراده الهى به آن تعلق گرفته است وهمه انسانها در معرض‏آن قرارمى‏گیرند واین معنا از لام ونون تأکید در «لنبلونّکم» استفاده مى‏شود، آنچه که مسلم وقطعى است صابرین در این آزمون الهى از عهده امتحان سربلند برآمده وبه درجه ومقام مهتدین نائل مى‏شوند.

 

 

 

    اگر در باره صابرین هیچ آیه وروایتى ذکر نشده بود وتنها همین یک آیه در مقام ذکر شده بود، خود به تنهائى بیانگر این امتیاز وسرمایه بود وحال آنکه در مقام آیاتى زیادى نازل شده است وروایات کثیرى از معصومین ( علیهم ‏السلام )وارد شده است که بیانگر اهمیت آن مى‏باشد.

 

 

 

    واما نکاتى که در این آیات به آن اشاره شده است وباید مورد تأمل واقع شود عبارتند از:

 

 

 

    الف: امتحان الهى .

 

 

 

    وقوع هر حادثه‏اى اعم از ملائم ونا ملائم، براى امتحان است ومؤمنین در مقابل حوادث نا ملائم با صبر ودر مقابل حوادث ملائم مانند نعمتها شاکرند واین گونه ازعهده امتحان الهى بر مى‏آیند. حتى مقاماتى که خداوند متعال به برخى از بر گزیدگان عطا مى‏کند خود وسیله اى براى امتحان است حضرت سلیمان ( علیه‏ السلام )وقتى تخت ملکه سبأ«بلقیس» رادر کمتر از یک چشم به هم زدن براى اوآوردند، فرمود:این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید«قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّى لِیَبلُوَنِى »(1)

 

 

 

    ب:ذکر مصادیقى که مورد امتحان مى‏باشد.

 

 

 

    ذکر وبیان مصادیق در آیه مذکوره ،حوادث نا ملایم ومشکلات است ؛ زیرا در مقام بیان صابرین است ؛اما در باره ابتلاء به حوادث ملائم ،در آیات دیگر آمده است که در آن مقام ، کسانى که از عهده امتحان بر مى‏آیند،شاکرین هستند. (2)

 

 

 

    ج:کلمه استرجاع ،عکس العمل مؤمنین در مقابل مشکلات.

 

 

 

    کلمه استرجاع موجب آرامش مؤمنین است ودر روایات آمده است که پیامبر عظیم الشان( صلى‏الله ‏علیه‏ و‏آله )وائمه معصومین « علیه‏م السلام »در هر مشکلى اعم از کلى وجزئى، کوچک یا بزرگ ،این کلمه را به زبان جارى مى‏نمودند

 

 

 

    در روایت آمده است که بادى وزید وچراغى که در کنار رسول اللّه ( صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله )روشن بود را خاموش کرد ،حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ »عرضه داشتند: یا رسول اللّه آیا این هم مصیبت است؟قال :( صلى‏الله ‏علیه ‏و‏آله ) نعم،«وکلّ ما یؤذى المؤمن فهو مصیبة‏له واجر»فرمودند: بلى، هرچیزى که موجب اذیّت مؤمن شود پس از براى اومصیبت است واز براى آن اجر

 

مى باشد.(3)

 

 

 

    صبرو شکیبایى در برابر تمام مشکلات ،ازویژگیهاى مؤمنین مى‏باشد ودر واقع به کسى صابر گفته مى‏شود که در

 

 همه امور صبر کند ودر همه حوادث داراى ملکه صبر باشد، صبر، صفت مشبّهه است اگر کسى در یک حادثه صبر وتحمّل کند او را صابر نمى‏نامند .

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

 

 

1- سوره نحل آیه 40

 

2- سخن در مصادیق مذ کوره بسیار است که محل بیان آن در تفسیراست طالبین به تفسیر تسنیم ج 7 اثر ارزشمنداستاد آیة الله جوادى مدظله الشریف مراجعه کنند .

3- تفسیر الدر المنثور ج 1 ،ص 380.


آثار وبرکات معرفت (16) صبر وسیله هدایت درآزمون الهی

            بسم الله الرحمن الرحیم

    صبر؛وسیله هدایت درآزمون الهى :

 

    «وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشى‏ءٍ مِنَ الخُوفِ وَالجُوع وَنَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَالاَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ‏وَبَشِّرِالصّابِرِین اَلَّذینَ اِذا اَصابَتهُم مُصِیبَةٌ قالُوا اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ اُولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِهِم وَرَحمَةٌ وَاُولئِکَ هُمُ المُهتَدونَ» =(4)

 

    قطعاهمه شمارا باچیزى از ترس، گرسنگى وکاهش در مالها وجانها وثمرات (محصولات کشاورزى)آزمایش مى‏کنیم وبشارت ده به استقامت کنندگان آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مى‏رسد، مى‏گویند: «ماازآن خدائیم ؛ وبه سوى او باز مى‏گردیم.» اینها، همانهائى هستند که الطاف ورحمت خدا شامل حالشان شده ؛ وآنها هدایت یافتگان هستند.

 

    در باره صبروصابرین جاى سخن بسیار است وخود موضوعى است که نیاز به مقالى دیگر دارد وچون در این

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1-سورة البقره آیه 177

 

2- لغت نامه دهخدا ص 130

 

 3- مولوى

4- سورة‏البقرة‏آیات /7/6/155

 

--------------------------------------------------------------------------------

مقال کلام در بیان امتیازات مؤمنین مى‏باشد به طور اجمال به آن اشاره مى‏شود.

 

    از جمله آیاتى که بیانگر این امتیاز است آیاتى است که در باره امتحان الهى بیان شده است که خود بیانگر این سرمایه عظیم مى‏باشد.

 

    بیان مطلب :

 

    جاى هیچ تردیدى نیست که امتحان الهى از همه انسانها امرى قطعى است که اراده الهى به آن تعلق گرفته است وهمه انسان ها در معرض‏ آن قرارمى‏گیرند واین معنا از لام ونون تأکید در «لنبلونّکم» استفاده مى‏شود، آنچه که مسلم وقطعى است صابرین در این آزمون الهى از عهده امتحان سربلند برآمده وبه درجه ومقام مهتدین نائل مى‏شوند.

 

    اگر در باره صابرین هیچ آیه وروایتى ذکر نشده بود وتنها همین یک آیه در مقام ذکر شده بود، خود به تنهائى بیانگر این امتیاز وسرمایه بود وحال آنکه در مقام آیاتى زیادى نازل شده است وروایات کثیرى از معصوین ( علیهم ‏السلام )وارد شده است که بیانگر اهمیت آن مى‏باشد.

 


آثار وبرکات معرفت (15) صبر (2)

                          بسم الله الرحمن الرحیم

    سالکان گفته‏ اند: واداشتن نفس است بر مکاره وتجرّع مرارت ؛ یعنى اگر آدمى صبر را مالک نبود بایست که بکوشد ونفس خود را به صبر وادارد وصبر،ترک شکایت است از جز ،بسوى خدا .

 

    سهل گوید :صبر، انتظارفرج خداست وآن، فاضلترین خدمت وبرترین آنست .

 

    وگفته‏ اند: صبر آنست که بنده رااگر بلا برسد ننالد ورضا آنکه بنده رااگربلابرسدناخوش نگردد،دهنده وستاننده خداست ترا در این میان چکار است؟.

 

    در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا "وبشر الصابرین "دارد که صبر بر دو قسم است یکى بدنى وآن متحمّل بدن است مشقات را ؛ ودیگر نفسانى وآن باز داشتن نفس است از مشتهیات طبع واین قسم صبر اگر صبر از شهوت باشد آنرا "عفّت" نامند واگر بر احتمال مکروه باشد اسامى مختلف دارد ؛چنانکه صبر در مصیبت را صبر نامند واگر صبر در حال "غنى "باشد ؛آنرا "ضبط نفس "نامندواگر در "نبرد"باشد ؛ "شجاعت "خوانند واگر در کظم "غیظ "باشد؛ "حلم "نامند واگر در "نوائب "باشد ؛

 

"سعه صدر" گویند واگر در "اخفاء کلام "بود ؛ "کتمان سر"نامند واگر در "فضول عیش "باشد؛"زهد"گویند واگر بر مقدار "کمى مال "بود ؛ "قناعت "خوانند واین همه را "صبر "نامند.

 

    قال اللّه تبارک وتعالى: «والصّابِرینَ فِى البَأساءِوَالضَّرّاءِوَحینَ البَأسِ »(1)

 

    غزالى در احیاءالعلوم گوید: صبر از خواصّ آدمى است وبهائم را صبر نبود ؛ چه شهوت بر آنها مسلّط است وعقلى که با شهوت معارضه کند ندارند ودر ملائکه صبر متصوّر نیست ؛ چه آنان شوق مجّرد به ربوبیّت اند وشهوت بر ایشان مسلّط نیست تاآنانرااز شوق بحق ومیل بدرجه قرب ؛باز دارد وامّا در آدمى هردو موجود است وبا یکدیگر معارض وهر گاه عقل، سّد راه شهوت شود ،آنرا صبرنامند .(2)

 

     صبر از ایمان بسر یابد کُله   حیث لا صبر فلا ایمان له(3) 

    سعدى‏گوید:

 

     راست گفتى که فرج یابى اگر صبر کنى    صبرنیک است کسى را که توانائى هست. 

 


آثار وبرکات معرفت (1)

بسم اللّه الرّحمن الرحیم (وبه نستعین)

 

    الحمد للّه رب العالمین ثم الصّلاة والسّلام على سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا وطبیب نفوسنا العبد المؤیدّوالرسول المسدّابى القاسم المصطفى مخمدّ« صلى‏الله علیه ‏و‏آله » وعلى اهل بیته الطیبین الطاهرین واللعن على اعدائهم اجمعین من الان الى قیام یوم الدین .

 

    قال اللّه تبارک وتعالى فى محکم کتابه :

 

    «یؤتِى‏الحِکمَةَ‏مَن یَشاءُ ومَن یؤتِ‏الحِکمَةَ فَقَد اوتىَ خیراکَثیراومایَذَکَّرُالاّ اولوااَلالباب »(1)

 

    خداوند تبارک وتعالى در قرآن کریم مى‏فرماید: «خدا» دانش وحکمت را به هر کس بخواهد(وشایسته بداند) مى‏دهد؛ وبه هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است. وجز خردمندان( این حقایق را درک مى‏کنند،و)متذکرّ نمى‏گردند.

 

    محدث قمى « قدس‏سره » مى‏فرماید :به سند معتبر مرویست که شیخ "ابو عمرو"نائب اول امام عصر صلوات اللّه علیه این دعا را املاء فرمود به "ابوعلى محمدبن هماّم "وامر فرموداورا که آن را بخواند.

 

    اللّهم عرّفنى نفسَک فاِنَّک اِن لَم تُعرّفنى نَفسَک لَم اَعرف رَسولَک اَللّهم عَرّفنى رَسولَک فَاِنَّک اِن لَّم تُعَرِّفنى رَسولَک لَم اَعرِف حُجَّتَک اَللّهمَ عَرِّفنى حُجَّتَک فَاِنَّکَ اِن لَّم تُعَرِّفنى حُجَّتَک ظَلَلتُ عَن دینى،اَللّهمَ لا تَمُتنى میتَةً‏جاهلیةً،ولا تُزَغ قَلبى بَعداِذ هَدِیتَنى... (2)

 

    پروردگاراتو مرابه خود شناساکن که اگر تو را نشناسم رسولت را نخواهم شناخت اى خداتو رسولت رابه من بشناسان وگرنه حجّتت را نخواهم شناخت خدایا تو حجّتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شداى خدامرا به مرگ جاهلیت نمیران واز قلبم پس از آن که مرا هدایت کردى ظلمت گمراهى دور دار...    قال النبى ( صلى‏الله ‏علیه ‏و‏آله ) افضلکم ایماناافضلکم معرفة.(3)

 

    پیامبر گرامى اسلام حضرت ختمى مرتبت « صلى‏الله‏علیه‏و‏آله »فرمودند: با فضیلت‏ترین شما از نظرایمان آن کسى است که داراى فضیلت بیشترى ازمعرفت باشد.

 

    قال امیرالمؤمنین على بن ابى طالب ( علیه السلام ):اول الدیّن معرفته وکمال معرفته التصدیق به وکمال التصدیق به توحیده وکمال توحیده الاخلاص له(4)...

 

     سر آغاز دین، خداشناسى است وکمال شناخت خدا، باور داشتن خدا، شهادت به یگانگى اوست ؛ وکمال توحید (شهادت بر یگانگى خدا)اخلاص مى‏باشد...

 

    عن على ابن القصیر عن ابى عبد الله ( علیه ‏السلام ) قال قلت: جعلت فداک قوله:«وَلَقَد ءَاتَینَالُقمنَ الحِکمَةَ» قال: اوتى معرفة امام زمانه(5)

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1- سورة البقرة آیه /269

 

2- سیدبن طاووس در کتاب جمال الاسبوع بعد از ذکردعاهاى وارده بعد از نماز عصز جمعه وصلوات کبیره، این دعا را ذکر کرده‏وفرموده: واگر براى تو عذرى باشد از جمیع آن چه ذکر کردیم پس حذر کن از آن که مهمل گذارى خواندن این دعا راپس بدرستیکه ما شناختیم این را از فضل خداوند جلّ جلاله که مخصوص فرموده ما را به آن پس اعتماد کن به آن.«مفاتیح الجنان دعادر غیبت امام زمان «عجل اللّه تعالى فرجه الشریف».

 

3-بحار ج 3 ص 14 ح 37

 

4- نهج البلاغه خطبه اول

 

5- تفسیر القمى ص 505 والایه فى سورة‏لقمان آیه 12 بحار ج 24 ص 86

 

(1)

 

--------------------------------------------------------------------------------

    على بن قصیر به امام صادق « علیه ‏السلام » در باره آیه شریفه که خداوند متعال مى‏فرماید :ما به لقمان حکمت دادیم

 

عرض کردم : جانم به قربانت...امام « علیه‏ السلام » فرمودند: معرفت وشناخت امام زمانش را به او داده است.

 

    عن ابى بصیر قال: سألت أبا عبد اللّه ( علیه ‏السلام ) عن قول اللّه تبارک وتعالى:« ومن یؤت الحکمة فقد اوتى خیرا کثیرا »فقال: هى طاعة اللّه ومعرفة الامام(1)

 

     از ابى بصیر رواین روایت شده که گفت: از امام صادق « علیه‏ السلام » سؤال کردم از کلام خداوند تبارک وتعالى (در باره‏آیه حکمت) امام « علیه ‏السلام »فرمودند: که «اطاعت از خداوند (وشناخت) ومعرفت امام».