سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آثار وبرکات معرفت (55) دوری جستن از کارهای بیهوده (4)

 

 

                                                  بسم الله الرحمن الرحیم

 تبصره :

   اگر چه غفلت وفراموشى در بعضى از موارد، لازم وضرورى است امّا اگر از حدّ ،افزون شود، بسیار خطرناک ومهلک مى‏باشد وانسان را به پست‏ترین درکات دوزخ وارد مى‏کند.

 

    بیان مطلب:

 

    اگر انسان فراموشى نداشت، زندگى برایش بسیار تلخ وناگوار مى‏شد، به این بیان که وقتى عزیزى از دست مى‏رود، فقدان وى موجب افسردگى ،ناراحتى وناامیدى مى‏گردد و در آن حال، زندگى براى او هیچ ارزشى ندارد؛امّا آن چه که موجب مى‏شود تا دوباره زندگى براى او معنا ومفهوم پیدا کرده و شیرین شود، همان فراموشى وغفلت است؛ اگر آن حالى که در روز اول بر اثر فقدان عزیزان، در انسان پیدا مى‏شود، باقى مى‏ماند دیگر زندگى  معنا ومفهوم نداشت؛ امّا به برکت آن ،در اثر گذشت زمان، به گونه‏ اى فراموش مى‏کند که گویى چنین عزیزى نبوده است وبه موجب این فراموشى،زندگى شیرین مى‏شود؛امّا همین غفلت ،اگر از حدّ خود تجاوز کند ،به قدرى خطرناک شده وانسان را به جائى مى‏رساند که نه تنها مُردن وقبر وقیامت ودوزخ وعذاب الهى را فراموش مى‏کند،حتّى ازخالق خود یعنى خداوند تبارک وتعالى نیز غافل مى‏گردد ودر اثر غفلت، به قدرى سقوط مى‏کند که از هرحیوانى پست‏ تر مى‏شود و به تعبیرى که در قرآن آمده آنها را کور و کر ودیوانه وحیوان بلکه از حیوان هم پست ‏تر معرفى نموده است.

 

     «ولقد ذرعنا لجهنّم کثیرا مّن الجنّ والانس‏لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم اعین لا یبصرون بها ولهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضلّ اولئک هم الغافلون» (1)=

 «به یقین، گروه بسیارى از جنّ وانس را براى دوزخ آفریدیم ؛آنها دلهایى (درک وعقل) دارندکه با آن (اندیشه ‏نمى کنندو)نمى‏فهمند وچشم هائى که با آن نمى‏بینند و گوش هائى که با آن نمى‏شنوند ؛ آنها هم چون چهار پایانند ، بلکه گمراهتر!اینان همان غافلانند».

 

    با توجّه به این آیه شریفه وبعضى از آیات دیگر، غافلین پست‏ترین افراد بوده و حتّى از کفّار نیز بدترند؛زیرابعضى از کفّار جاهلند و فرق جاهل با غافل، در این است که براى جاهل، امید نجات هست ،امّا براى غافل نیست، زیرا جاهل مانند کسى مى‏ماند که خواب است امّا غافل مانند دیوانه مى‏باشد؛ در قرآن آنان را دیوانه معرفى کرده است ودیوانه قدرت درک وتشخیص ندارد، به این بیان: همانگونه که دیوانه، از درک عاجز است انسان غافل هم بر درک حقیقت ناتوان است با این فرق که دیوانه، تکلیف ندارد چون درک ندارد امّا غافل، درک دینى نداشته وقلبش در اثرغفلت، از گناه سیاه شده واو را دیوانه نموده است. امّا اگرکافر غافل نبوده وگمراه باشد وحقیقت براى او روشن شود وارشاد گردد ،امید نجات براى اوهست ،درست مانند کسى که خواب است و در اثر خواب بودن از همه چیز بى‏خبر مى‏ماند ،امّا همین که بیدار شد، متوجّه و آگاه مى‏شود ؛لذا غافلین از کفّار بدترندبلکه بدترین وپست‏ ترین دَرَکات در دوزخ، جایگاه آنان است ومنافقین که همان غافلین هستند، طبق آیه کریمه در دَرَک اسفل دوزخ جاى دارند.

 

    «انّ المنافقین فى الدّرک الاسفل من النّار»(2)

 

= «به تحقیق منافقین، در پایین ‏ترین دَرَکات آتش هستند».

--------------------------------------------------------------------------------

1- سورة الاعراف آیه 179

2-     سورة النّساء آیه /


آثار وبرکات معرفت (54)دوری از کارهای بیهوده(3)

 

                                  بسم الله الرحمن الرحیم

(2)= (غفلت )

    عن امیرالمؤمنین ( علیه ‏السلام )«کلّ قولٍ لیس فیه ذکر فهو لغو».(1)

 

=« هر قول (کاروکوششى)که درآن یاد (خداواخلاص)نباشد، لغو وبیهوده است» .

 

     شرح وتوضیح :

 

    براى قول معانى زیادى ذکر شده است که از آن جمله، معناى اجتهاد وکوشش کردن است .(2)

 

    اگر قول را در کلام نورانى امام المتّقین وامیرالمؤمنین ( علیه‏ السلام ) را تعمیم داده وبه معناى کوشش وعمل گرفته شود،جامع تمام معانى مذکور مى‏گردد و تمام اقوال وانظار مفسرین را شامل شده وبهترین وجامع‏ترین معنا وتفسیر براى آیه شریفه خواهد بود ومعناى روایت قریب به این بیان مى‏شود که هر گونه "فعالیّت وکوشش و عملى"که در او ذکر نباشد (وغفلت باشد)آن عمل لغو است. (حال آن عمل، گفتار یااین که کردارورفتار ویاپندار واندیشه باشد) .

 

    بیان دیگرى: که "قول" را درکلام امام( علیه‏ السلام ) تعمیم داده والغاء خصوصیت نماید ومنحصر به گفتار نکرده وعمل راهم شامل شود این است که هرعملى اعمّ از گفتار، رفتار و کردار، اگر در آن غفلت از یاد خداوند باشد لغو است .

 

    نکته‏ اى که از این کلام نورانى استفاده مى‏شود این است که غفلت از یاد خداوند متعال، در مؤمن راه ندارد وازهر کارى که موجب آن بشود، دورى مى‏جوید .===============================================

1 - تفسیر صافى ج 3 ص 394 نقل از ارشاد مفید.

2- اقرب الموارد .


مقام ومنزلت حضرت علی اکبر (ع)

ولادت حضرت علی اکبر (ع  

                                        بسم الله الرحمن الرحیم

در بیان مقام علی اکبر(علیه السلام ) مطالب زیادی را می توان بیان کرد اما به طور اجمال به چند امتیاز آن حضرت که حکایت از مقام والای آن بزرگوار دارد اشاره می شود

(1)= کلام امام حسین (سلام الله علیه) در شان آن حضرت در آن زمان که روانه میدان می شودقریب به این بیان  فرمودند : « بار الها! فرستادم به طرف این قوم جوانی را که شبیه ترین مردم بود به (پیامبر)رسولت (از هر جهت )خلقا وخلقا ومنطقا» این وصف بسیار بلند آنهم از لسان معصوم جای تامل است وخود بیانگر عظمت آن حضرت می باشد .

(2)= مضجع شریف آن حضرت قرار دادن قبر آن حضرت راپایین پای سید الشهداء(ع) و بالای سر همه شهداء آن هم به تنهایی و به فرمان امام معصوم یعنی امام زین العابدین (سلام الله علیه ) خود قرینه ای دیگر بر مقام آن بزرگوار می باشد.

(3)= داشتن زیارت نامه ای جدا گانه آنهم از لسان امام معصوم (ع)

بیان مطلب

در زیارت شهدای کربلاء تمام شهداء یک زیارت نامه دارند وعلی اکبر به تنهایی دارای زیارت نامه جدا گانه می باشد آن هم با بیان امام وحجت الله که خود حکایت از مقام آن حضرت دارد

(4)=در زیارت عاشورا در سلامی که صد بار وارد است در آن سلام بعد از سلام به حضرت سیدالشهداء به علی اکبر جداگانه سلام می شود (وعلی علی بن الحسین ) ویک بار هم به عنوان فرزندان امام حسین (سلام الله علیه ) به او سلام میشود ( وعلی اولاد الحسین ) که این خود بیانگر اهمیت است .

 ولادت حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) فرزند رشید ودلاور حضرت ابی عبدالله الحسین (سلام الله علیه ) بر عموم شیعیان مبارک باد.

 


آثار وبرکات معرفت (53)دوری نمودن از کارهای بیهوده (2)

 

 

                               بسم الله الرحمن الرحیم

    بعد از بیان انظار مفسران بزرگ در مقام، وذکر معناى جامع وکامل براى کلمه "لغو"ذکر نکاتى چند در مقام لازم است

 (1)=قصد قربة 

  مؤمن، هر عملى که اورااز خداوند متعال دور کند اجتناب مى‏کند واز آن روى گردان است .

 

    هرعملى را که انجام مى‏دهد در آن قصد قربة مى‏کند وسعى اوبر این است که با آن عمل به خداوند تبارک وتعالى نزدیک شود .

 

    بیان مطلب:

 

    اعمال ورفتارى که مؤمنین انجام مى‏دهند با هدف نزدیک شدن به خداوند متعال است ولو آن عمل یک کار مباحى باشد، مؤمن همان عملى که مباح است وانجام آن براى دیگران اجر وقربى ندارد ،اما مؤمن سعى بر آن دارد که همان عمل مباح را در قالب یک عمل خداپسندانه انجام دهد واز آن عمل ،نه تنها پاداش واجر اخروى کسب کند بلکه همان عمل مباح را وسیله تقرب الى اللّه براى خود قرار مى‏دهد واین نکته‏اى هست که دیگران از آن غافل مى‏باشند به عنوان مثال: غذا خوردن وخوابیدن یک امر طبیعى است که همه انسانها به آن محتاجند، اما مؤمن علاوه بر این که نیاز خود رابر طرف مى‏کند ،از این اعمال براى خود کسب فیض هم مى‏نماید،در وقت غذا خوردن نیت خود را این گونه قرار مى‏دهد : خدایا این غذا را مى‏خورم تا نیروبراى عبادت تو پیدا کنم تا بهتر وبیشتر بتوانم بندگى وعبادت تورا بکنم. ویا وقت خوابیدن قصدش این است که بخوابد تا خستگى از بدن اوبیرون برود تا بهتر بتواند به اطاعت از پروردگار جلّ جلاله بپردازد حتى این معنا را مؤمن تعمیم مى‏دهد در گردش وتفریح به این نیت که براى رفع خستگى روحى به گردش مى‏روم تا بهتر بتوانم اطاعت از خداوند متعال بکنم .وقطعا یک چنین قصد ونیتى هر عمل مباحى را ارزشمند نموده وموجب قرب الهى براى عبد مى‏شود.

 

    با این بیان مى‏توان یک معناى جامعترى براى "لغو" بیان داشت وآن این که هر عملى که انسان را به خداوند تبارک وتعالى نزدیک نکند ،مؤمن از آن روى گردان است ولو آن عمل مباح باشد.

 

    به بیان دیگر مؤمن هر عملى راکه انجام مى‏دهد در آن عمل خوشنودى خداوند را در نظر دارد وبابیان مذکور روشن شد که مى‏توان همه امور را با نیت تقرب الى اللّه انجام داد وبراى همه اعمال پاداش اخروى درنظر گرفت. واین که مؤمن کار لغو نمى‏کند به این معنى مى‏شود که کار بدون اجر وپاداش معنوى واخروى والهى نمى‏شود وبراى تمام اعمال خود قصد قربت مى‏کند ؛ زیرا «انّماالاعمال بالنّیات». وبنابراین معناى مذکور،منظور این روایت شریف ونورانى هم روشن مى‏شودکه «نیّت المؤمن خیرٌ من عمله»:«نیّت مؤمن بهتراز عمل اوست»؛ زیرا چه بسا عمل، یک امر مباح باشد، امّا آنچه این عمل مباح را با ارزش مى‏کند نیّت مؤمن است ؛اگر قصد او از این عمل، رضاى خداوند متعال باشد، آن ارزش پیدا مى‏کند واز مباح بودن خارج مى‏شود.

    نقل کرده‏اند: روزى امام جعفر صادق « علیه‏ السلام »از کنار خانه شخصى عبور مى‏کردند که مشغول ساختن آن منزل ودر حال نصب پنجره‏اى بود. حضرت از او سؤال کردند که این پنجره را براى چه نصب مى‏کنى؟ در جواب عرضه داشت: براى روشن شدن اطاق. حضرت فرمودند که نیّتت را خوب کن وبگو: این پنجره را مى‏گذارم تا سپیده صبح وطلوع فجر راببینم (تانمازم را اوّل وقت بخوانم).

 

    در حالى که پنجره فرقى نمى‏کند امّا این نیّت است که به این عمل، ارزش مى‏دهد.

 

    نقل کرده‏اند: شخصى که پدرش فوت کرده بود به خدمت عالم بزرگوارى رسید وآن عالم را از فوت پدرش باخبر کرد . آن عالم در حالى که مشغول میل نمودن غذا بودند، بعد از تمام شدن غذا، خطاب به وى نموده وفرمودند:ثواب این طعام من، براى روح پدر شما باشد!.بعد این معنا رااضافه نمودند : هرعملى که براى رضاى خدا باشد ثواب دارد واگر کسى غذارا به این نیّت میل کند که نیرو پیدا کرده، بهتر عبادت خدارا انجام دهد، براى همان غذا،ثواب مى‏دهند.(1)

--------------------------------------------------------------------------------

 

1- مرحوم علامه مجلسى « قدس ‏سره » در کتاب مرأة العقول ج 8 ص /4/93 در باره نیّت، دوازده قول نقل فرموده‏ است.

 


آثار وبرکات معرفت (52)دوری نمودن ازکارهای بیهوده

 

                                بسم الله الرحمن الرحیم

 

  دورى نمودن از کارهاى لغو

 

 

 

    قال اللّه تبارک وتعالى فى محکم کتابه :

 

 

 

   «والّذینهم عن الغو معرضون» = مؤ منین کسانى هستند که از کارهاى لغو دورى مى‏جویند.(1)

 

 

 

     براى "لغو" مفسرین معانى مختلفى را ذکر کرده‏اند بعضى "لغو"را به معنى باطل وبعضى آن را به معنى همه معاصى .بعضى به معنى دروغ .بعضى به معنى دشنام یا مقابله دشنام به دشنام. وبعضى به معنى غنا ولهو ولعب گرفته‏اند.وبعضى‏به معنى شرک تفسیر کرده‏اند.وبعضى به معنى کارهاى بى هدف وبدون نتیجه... .

 

 

 

    امابعضى ازمفسرین بزرگ ،یک معناى جامعى هم براى او ذکر نموده‏اند،هرگفتار وعملى است که فایده قابل ملاحضه‏ اى نداشته باشد لغو است .همه اینها مصداق هاى آن مفهوم کلى وجامع است .

 

 

 

    بعضى از مفسرین علاوه بر موارد ذکر شده افکار بیهوده را هم به آن اضافه کرده وقائل به این معنا هستند که افکار بیهوده وبى پایه ‏اى که انسان را از یاد خدا غافل واز تفکر در آنچه مفید وسازنده است به خود مشغول مى‏دارد همه در مفهوم لغو جمع است .(2)

 

 

 

    در واقع در تمام موارد مذکور استعال شده است ،شاید به خاطر استعمال این کلمه در قرآن در موارد مختلف باشدکه معانى متعددى براى آن بیان شده است ،همه اینها مصداقهاى آن مفهوم کلى وجامع است .

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1- سورة‏المومنون آیه 3

 

2- تفسیر نمونه ج 14 ص 195