سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آثار وبرکات معرفت (38) حضور قلب

                                             بسم الله الرحمن الرحیم

    در اهمیت حضور قلب همین بس که وجودش موجب غفران وآمرزش گناهان مى‏باشد(بااستفاده از احادیث و روایاتى که از معصومین « علیهم ‏السلام »در این موضوع ذکر شده)، به این معنا که اگر کسى، دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند و در آن، فکرش به چیزى از مسائل دنیا نرود، گناهان او آمرزیده مى‏شود.

 

    قال رسول اللّه( صلى‏الله‏ علیه‏ و‏آله ):«من صلّى رکعتین،لم یحدث فیها نفسه بشىٍ من‏الدنیا، غفرله ماتقدّم من ذنبه».(1)

 

    و عن ابیعبداللّه ( علیه‏ السلام ) قال: «من صلّى رکعتین، یعلم ما یقول فیها، انصرف و لیس بینه و بین اللّه ذنب»:از امام صادق« علیه‏ السلام »منقول است: هر کس دو رکعت نماز را، به گونه‏ اى به جا آورد که بداند چه مى‏گوید، موقعی که از نماز، فراغت حاصل مى‏کند، میان او و خدا، گناهى باقى نمى‏ماند.

 

    على الظاهر، مستفاد از این دو روایت، این است که کسى که تقوا نداشته باشد و پیروى از شیطان رجیم نماید و مرتکب گناه بشود، حتى قادر نخواهد بود، دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند، زیرا شیطان، یک لحظه او را رها نمى‏کند و تا زمانى که شیطان با او قرین است، ذکر وحضور قلب محال است و اگر بتواند دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند، معلوم مى‏شود که مورد فضل و رحمت الهى قرار گرفته و خداوندمنّان، منّت بر او نهاده و شیطان را از او دور نموده و گناهان او را آمرزیده است.

 

    در واقع به یک معنا، مى‏تواند مَحَکى براى خودشناسى باشد و مى‏توان آن را از علائم ایمان شمرد. به این معنا، اگر کسى بخواهد بداند که مؤمن واقعى هست، اگر توانست در نماز حضور قلب پیدا کند و یک نماز که در آن، فکرش متوجه به معبود باشد، بدون هیچ فکرى در امر دنیا،بخواند، مطمئن باشد که از مؤمنین مى‏باشد.

 

    از آن جائى انسان زود باور است وممکن است تعریف وتمجید گروهى او را اغفال کرده وباور کند که آدم خوبى است این گونه علائم موجب مى‏شود تا خود را آزموده تا تحت تأثیر گفتار دیگران قرار نگیردد،از آن جائى که خداوند متعال ستار العیوب است این علائم را به گونه ‏اى در نهان انسان قرار داده که فقط خود شخس متوجه مى‏شود که آیا از این امتیاز برخوردار هست یا نه وخشوع ازآن جمله علائم مى‏باشد. اگر همه مردم بگویندکه تو خوبى اما خود او مى‏داند که علائم مؤمنین در او نیست وچه بسا در فکر اصلاح خود بر آید واز اهل نجات شده ورستگار شود وعکس این قضیه هم صدق مى‏کند به این معنا که مردم او را قبول ندارند اما با داشتن علائم مؤمنین، حرف مردم، او را از راه باز نمى‏دارد .

 


ام البنین

                                                                    بسم الله الرحمن الرحیم

                                                                    السلام علیک یا ام البنین

همان گونه که در تاریخ آمده است نام ام البنین فاطمه است از قبیل? بنی کلاب بوده است از مولا امیرالمومنین علی (علیه السلام )درخواست کردند وایشان را کنیه ام البنین دادند وبا این کنیه اورانامیدند تا بعد از واقع? کربلا بعد از شهادت چهار فرزندش فرمود :دیگربه من ام البنین نگوئید زیرا من دیگر پسری ندارم وشاعر چه زیبا سروده است

               دیگر مرا ام البنین نخوانید                    دیگر مرا به این سمت ندانید

               ام البنین بودم من ای عزیزان                 که داشتم چهار ماه     تابان 

               دیگر من دلخون پسر ندارم                   نور بصر                  ندارم

متاسفانه در بار? فضائل ومناقب این بانوی نمونه در تاریخ آن گونه که باید مورخین ذکر نکرده اند اما از قرائن حالیه ومقالیه می توان به مقام ومنزلت این مادرشهداء پی بردکه به بعضی از آنها اشاره می شود :

 حب شدید او به حضرت سید الشهداء (علیه السلام )

بعد از آنی که کاروان اهل بیت به مدینه برگشت وبشیر از طرف امام سجاد مامور ابلاغ ورود اهل بیت به مدینه و وارد شهر شد ومردم را از برگشت اهل بیت (سلام الله علیهم )به مدینه با خبرنمود آن گونه که نقل شده است ام البنین قبل از هر چیز،اولین سوالی را که می کندبدون (توجه به حال فرزندانش )از مولایش امام حسین(علیه السلام) سوال میکندکسی که چهار فرزندش بلکه بهتر است گفته شود تمام فرزندانش در این واقعه بوده اند بی توجه به آنها ، نگران حال امام خویش هست این خود بیانگر مقام والای وی می باشد .

بیان مطلب 

در زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) که از لسان امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام ) وارد شده است می خوانیم:

«...اتقرب الی الله بحبکم ...»

«تقرب  به خدامی جویم به واسط? دوستی شما »

 از این بیان نورانی استفاده می شود که محبت به اهل بیت علیهم السلام موجب نزدیک شدن به خداوند تبارک وتعالی است وهر کس که بیشتر اهل بیت را دوست بدارد او به خداوند متعال نزدیکتر است وبه بیان دیگر هر کسی که بیشتر به خداوند منان نزدیک شودعلاق? او به اهل بیت (سلام الله علیهم )بیشتر می شود ودر واقع می توان میزان ایمان رااز روی علاقه به اهل بیت سنجیدومیزان قرب الی الله را ازمحبت به اهلبیت تشخیص داد ومیزان مقام ومنزلت اشخاص در همین معنا می باشد در نتیجه از این علاقه ای که ام البنین(سلام الله علیها) نسبت به حضرت  سید الشهداء(علیه السلام )از خود نشان داده است می توان به مقاب قرب الهی اوپی برد واو را از جمله کسانی که تالی تلو مقام عصمت وطهارت هستند بشمار آورد  .                                         

 

 

 


آثار وبرکات معرفت (37) ذکر الله

 بسم الله الرحمن الرحیم    

   

   (و لذکر اللّه اکبر) اثر دیگرى از نماز را بیان مى‏کند که همان به یاد خدابودن و حضور قلب است.

 

    به هر تقدیر ،جمله "ذکر اللّه " بنابر هر دو احتمال، مصدرى است که اضافه به مفعول خود شده است. در این صورت معناى آیه مى‏شود:«ذکر و یاد خدا، بزرگتر از نهى فحشاء و منکر است».

 

    بیان مطلب :

 راغب در مفردات مى‏نویسد:

«کلمه "ذکر" گاهى در معناى "یاد و خاطره" به کار برده مى‏شود. مثلاً مى‏گوید: "افى ذکرک" «آیابه یاد دارى؟ آیا به خاطر دارى؟». و این یاد و خاطر، هیئتى است در نفس که با داشتن آن، انسان مى‏تواند، آنچه از معلومات کسب کرده حفظ کند، مانند حافظه، با این تفاوت که حفظ را در جائى به کار مى‏برند که مطلبى را در حافظه خود داشته باشد. هر چند که الآن، حاضر و پیش رویش نباشد، بر خلاف ذکر که در جائى به کار مى‏رود که‏ علاوه بر اینکه مطلب در صندوق حافظه ‏اش هست، در نظرش هم حاضر باشد.

 

و گاهى کلمه "ذکر" را در حضور قلب و یا حضور در زبان، استعمال مى‏کنند. مثلاً

مى گویند: ذکر خدا دو نوع است ذکر از نسیان، یعنى ذکر به معناى اول و ذکر بدون نسیان، یعنى ذکر به معناى دوم. معناى سوم‏ هم عبارت از سخن است».

 

مرحوم علامه طباطبایی« قدس‏ سره » مى‏فرماید:

 

ظاهر اصل در معناى این کلمه، همان معناى اول است و اگر معناى دوم "نام خدا را به زبان بردن" را هم ذکر، نامیده، از این بابت است که ذکر،لفظى مشتمل بر معناى قلبى نیز هست و ذکر،لفظى اثرى را مى‏ماند که بر سبب مترتب مى‏شود یا نتیجه ایست که از عمل عاید مى‏گردد».

 

    آثار حضور قلب

 

    پس نتیجه مى‏گیریم که "ذکر اللّه"، همان حضور قلب است.واین حضور قلب درصورتى پیدا مى‏شود که انسان مؤمن باشد وشیطان در قلب او راه نداشته باشد وبر او مسلطّ نباشد ؛ زیرا اگر شیطان بر کسى سلطه پیدا کند دیگر به او اجازه نمى‏دهد تا حضور قلب داشته باشد جایى که ظلمت باشد از نور خبرى نیست با پیروى از شیطان قلب انسان را ظلمت فرا مى‏گیرد ولذا اگر ترک گناه، هیچ اثرى نداشت، جز اینکه موجب پیدایش حضور قلب در نماز مى‏گردید،جا داشت که انسان از انجام دادن گناه پرهیز مى‏نمود.

 

ولذا هر چه ایمان قوى‏تر باشد وتقوا بیشتر، حضور قلب وتوجّه در نماز زیادتر مى‏گردد.

 

    زمانى که سیره حضرات معصومین « علیهم ‏السلام »موردبررسى قرار مى‏گیرد آنهائى که انسانهاى کامل هستند ودر مقام قرب الهى مى‏باشند ودر قلّه کمال ومعرفت به سر مى‏برند وقتى که به نماز مى‏ایستادند دیگر به هیچ امرى به جز حضور در محضر معبود نمى‏اندیشیدند ،بطورى که در نماز تیر از پاى مبارک مولا امیرالمؤمنین على « علیه ‏السلام »خارج مى‏کنند وحضرت متوجّه نمى‏شود ونمونه هاى دیگرى که در تاریخ آمده است .

 

ولذا اگرکسى بخواهد با حضور قلب نماز بخواند لازمه‏ اش ترک گناه ومعصیت است .

 

    بیان و توضیح:

 یک وقت ترک فحشاء و منکر براى پاداش اخروى و نجات از عقاب و آتش جهنم لحاظ مى شود و براى رفتن به بهشت، واجبات را انجام مى‏دهد. امّا یک وقت اصلاً مسئله ثواب و عقاب بهشت و دوزخ، مطرح نیست بلکه ترک گناه و معصیت، موجب حضور قلب مى‏شود، این ذکر و حضور قلب از ترک گناه که پاداشش بهشت است، بهتر مى‏باشد.

 

به بیانى دیگر اگر خداوندمنان وعده داده بود که بندگانش را عقاب نکند و حتى همه را به بهشت ببرد و ترک معصیت، هیچ اثرى نداشت جز پیدایش حضور قلب، باز جا داشت که از گناه دورى بجوئیم؛ زیرا حضور قلب، داراى ثمراتى بزرگ است ولذا در دنباله آیه، بلافاصله به این جمله اشاره شده است: (و لذکر اللّه اکبر) واین امتیازى است که مؤمنین از آن برخوردارند.

 

    البته در این زمینه، کلام زیادى است که در مقالى دیگر به نام

"نماز افضل قربات " ذکرشده است .

 

    « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.»


آثار وبرکات معرفت (36) حضور قلب

 

                                                             بسم الله الرحمن الرحیم

    (16) حضور قلب در نماز:

 

    آنگونه که از آیات وروایات استفاده مى شود، هدف از خلقت عبادت است «وماخلقت الجنّ والانس الاّ لیعبدون» وعبادت، به یک معنا عبادت و به یک معناى دیگر پرستش است .و اطاعت اعم از پرستش مى‏باشد و بهترین عبادت آن عبادتى است که انسان را به خداوند نزدیکتر کند. به بیان دیگر: تمام عبادات وسیله براى نزدیک شدن به خداوند متعال مى‏باشد، هدف (قربة الى اللّه) است. بر این اساس، نماز از بهترین عبادات مى‏باشد.

 

اهمیت نماز، در کلام معصومین « علیهم‏ السلام »

 

    و امّاروایاتى که از معصومین « علیهم‏ السلام » وارد شده است بسیار مى‏باشد. از آن جمله روایاتى چند ذکر مى‏گردد:

 

عن ابى جعفر « علیه‏ السلام » انه قال:(اقرب ما یکون العبد من اللّه اذا کان فى الصلاة):

 

نزدیکترین موقع عبد،به (اللّه)، زمانى است که در نماز باشد.

 

    و عنه « علیه‏ السلام » انه قال:(احبّ الاعمال الى اللّه عزوجل الصلّوة).:

 

محبوبترین اعمال پیش خداوندمنان نماز است(1)

 

    و عنه ( علیه ‏السلام ) قال:(ان افضل الاعمال الى اللّه یوم القیامة الصلّوة).:

 

بهترین اعمال نزد پروردگار در روز قیامت نماز است (2)

 

    و عن ابى الحسن الرضا ( علیه ‏السلام ) قال:(الصلوة قربان کلّ تقى):

 

نماز شخص با تقوا را به خداوند تبارک و تعالى نزدیک مى‏کند (3)

 

    عن امیرالمؤمنین على « علیه‏ السلام » انه قال:(اوصیکم بالصلّوة التّى هى عمود الدین و قوام الاسلام فلا تغفلواعنها):وصیت مى‏کنم شما را به نماز، نماز ستون دین است و پایدارى اسلام به آن است،پس از آن غفلت نکنید (4)

 

    در اهمیت نماز همین بس که اول چیزى که مورد حسابرسى قرار مى‏گیرد نماز است. شخصى از امام صادق « علیه‏ السلام »نقل مى‏کند: که حضرت فرمود: (انّ اولّ ما یحاسب العبد عن الصلّوة) بعد مى‏فرماید:

 

(فاذا قبلت، قبل سائر عمله و اذا ردّت علیه، ردّ علیه سائر عمله):

 

    هرگاه نماز قبول شود،آنگاه بقیّه‏ اعمال پذیرفته مى‏شودواگر نمازش رد شد،مابقى اعمال او مردود خواهدبود.

 

    قبولى بقیه اعمال، درگروپذیرفته شدن نماز مى‏باشد.این خود حکایت ازاهمیت ‏نمازدارد.

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1-جامع الاحادیث جلد/ 4 ص /4 حدیث 8

 

2-جامع الاحادیث جلد/4 ص/4 حدیث 7

 

3-عیون اخبارالرضا جلد/ 2 ص/ 7 حدیث 16

 

4-جامع الاحادیث جلد/ 4 ص/ 6 حدیث 15 نقل از دعائم الاسلام

 

 


ام ابیها ؛ زیباترین کنیه از اشرف کائنات

                                               بسم الله الرحمن الرحیم

 ام ابیهازیباترین کنیه از اشرف کائنات که تنها به او اختصاص دارد ودر تاریخ چنین کنیه ای به کسی داده نشده است .
این مدال افتخاری است که پیامبر عظیم الشأن(صلی الله علیه وآله وسلم ) به دخترشان داده اند.
چه امتیازی در این کنیه است؟
مدتها بود که این مطلب، فکر را به خود مشغول کرده بود که چه خصوصیتی دراین کنیه است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم )آن را به دخترشان نسبت دادندتا به این نتیجه رسیده که شاید علت این امراین باشد ،
نظربه این که: بالاترین احترام برای مادر می باشد. در واقع حضرت با این کلام خواسته اند بالاترین حرمت را در بار? دخترشان به کار برده باشند
بیان مطلب
احترام مادربالاترین امری است که در رأس احترامات قرار داردبه این معنا که هرصاحب مقامی بالنسبه به بعضی از مقام بالاتری برخوردار است وبرای دیگران محترم است اما او در هر رتبه ومقامی که باشد مادر نسبت به او از احترام خاص برخوردار است .
به بیان دیگر
دیگران او را احترام کرده ومقام او را گرامی می دارند ولی او باید مادر رامحترم شمرده ودر برابر او سر تعظیم فرود آورد گر چه از نظر حقیقی وحقوقی بالا ترین مقام را دارا باشد. به عنوان مثال مرجع تقلید یک شخصیتی است هم حقیقی وهم حقوقی اولین مرتبه را در جامعه به خود اختصاص داده است وهم مقلدین آن مرجع او را احترام کرده ونسبت به او عرض ادب داشته ودست او را میبوسند و... امااین مرجع عالی مقام اگر مادرداشته باشد او باید مادرخودرااحترام نموده واورا موردتکریم قرار داده ودر برابر او سر تعظیم فروبرده وبوسه به دست وپای او زده وبه این بوسه واحترام افتخار کند .
بعد از بیان این معناحال معنای ام ابیها وبلندی این بیان روشن می شود که بالاترین احترام در این کنیه به کار رفته و این کنیه بیانگر شخصیت بی بدیل حضرت فاطم? زهراء سلام الله علیهامی باشد.