سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاداش زیارت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (سلام الله علیه )

                                       بسم الله الرحمن الرحیم

قال ابوالحسن الرضا(سلام الله علیه):

«من زارنی علی بعد داری وشطون مزاری ؛اتیته یوم القیامة فی ثلاث مواطن حتّی اخلّصه من اهوالها :اذا تطایرت الکتب یمینا وشمالا وعند الصراط وعند المیزان ».

ازحضرت امام علی بن موسی الرضا (سلام الله علیه ) منقول است ،قریب به این بیان  فرمودند : «هر کسی در خانه ومزار دور،مرا زیارت کند در سه جا به فریاد او می رسم، درجایی که نامه های اعمال را به دست راست وچب می دهند ودر پل صراط ودرمیزان وسنجش اعمال ».

کامل الزیارات باب /101 ح 4

 بیان اهمیت سه توقف گاهی که حضرت، وعده داده اند به فریاد زوارشان برسند .

(1)  آن جایی که نام? اعمال را به انسان می دهند.در این باره خداوند تبارک وتعالی در قرآن از آن موقف وگذرگاه این گونه یاد می کند:

«فاما من اوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حسابا یسیرا وینقلب الی اهله مسرورا»=«پس هرکس را در آن روز   نام? اعمال به دست راست  دهند، آن کس حسابش آسان کنند واو به سوی کسان وخویشان مسرور وشادان خواهد رفت» سور? انشقاق (7و8).

در بار? دیگران این گونه می فرماید:

 «واما من اوتی کتابه وراء ظهره فسوف یدعوا ثبورا ویصلی سعیرا »واما آن کس که نام? اعمالش  از پشت سر دهنداو برهلاک خود آه وفریاد وحسرت بسیار کند  وبه آتش سوزان دوزخ در افتد .»  سوره انشقاق (9/12).

(2)  میزان عدل الهی :درسنجش اعمال قران این گونه بیان می دارد:

« فاما من ثقلت موازینه فهوفی عیشة راضیه واما من خفت موازینه فامه هاویه وماادریک ماهیه نار هامیه ».=«پس آن روزعمل هرکس رادر میزان حق وزنی باشد (نام?اعمالش پر بار باشد )در بهشت به آسایش وزندگانی خوش خواهدبود وعمل هرکس (بی قدر وبی ارزش و) سبک وزن است (نام? اعمالش سبک باشد )جایگاهش در قعر هاویه (جهنم ) است وچگونه سختی هاویه را تصور توانی کرد ؟ هاویه ، همان آتش سوزنده است ».سور? قارعه (6/11)

(3)صراط: توقف گاه دیگر که حضرت وعده داده اند به زائرینشان کمک کنند ،پل صراط است همان پلی که از مو باریک تر وازشمشیر تیز تر می باشد وبه فرمود? امام خمینی(قدس سره)قریب به این بیان :« درواقع از درون جهنم باید به بهشت رفت ؛زیرا جهنم پایین است وبهشت بالاست »به این معناکه بهشت در کنار دوزخ نیست که ازروی آن عبور کرده وداخل بهشت شوند بلکه بهشت بالا ست واز درون جهنم بایدبه بهشت رفت وکسانی که اهل عذابند نمی توانند از درون جنهم به بهشت وبالا بروند. 


زیارت حضرت امام رضا (سلام الله علیه ) شعار شیعه

                                       بسم الله الرحمن الرحیم

                                  السلام علی علی بن موسی الرضا المرتضی

   

چرادربار?زیارت امام رضا(سلام الله علیه )تاکید فراون شده است ؟

احتمالاتی که در پاسخ از این سوال ،می توان به آن اشاره کرد.

(1) =موجب عزت وعظمت وبیان گر عِدّه وعُدّه شیعه

از آن جایی که امام هشتم را شیعیان دوازده امامی به امامت قبول دارند ودر واقع کسانی که قائل به امامت  حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة والثنا ء)هستند شیعیان دوازده امامی هستند که قائل به امامت حضرت بقیة الله الاعظم منجی عالم بشریت یعنی حجة بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف )وروحی وارواح العالمین له الفداه)

می باشند لذازائرین آن حضرت رااکثر قریب به اتفاق ، شیعیان دوازده امامی تشکیل

می دهند؛

  لذا زیارت آن حضرت ،بیان گر عظمت وعزت وعُده وعِد? شیعیان به شمار می رود .

(2) = زیارت امام هشتم از شعائر شیعه :

زیارت حضرت  ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (سلام الله علیه ) مانندصلوات از شعائر شیعه به شمار می رود به این معنا همان گونه که صلوات از شعائر شیعه هست وهر کسی در هر کجای عالم که باشد اگر صلوات بر محمد وآل محمد بفرستد دیگری نیازی به معرفی کردن خود ندارد، خود ذکر صلوات از ویژگی های شیعیان می باشد،  زیارت حضرت امام رضا (سلام الله علیه ) هم از این خصوصیت بر خوردار است ،به این معنا که هرکسی که به زیارت آن حضرت مشرف شود ازشیعیان می باشد

سوال؟

مگرمسلمانانی که شیعه نیستندصلوات نمی فرستند ؟

در جواب باید گفت  صلوات فرستادن آنها با صلواتی که شیعیان می فرستند متفاوت است اولا:آنها معمولا در ذکرصلوات  به «صل علی النبی » اکتفا می کنند

ثانیا: این که  ،ذکرراآهسته  می گویند اما شیعیان ، ذکر صلوات را به صورت شعار وبلند

 می گویند  ودر بیان آن ، آل محمد را به آن اضافه می کنند ودر بیشتر مواقع به این صورت صلوات را ادا می کنند « اللهم صل علی محمد وآل محمد  وعجل فرجهم »

لذا از آنجائی که زیارت امام هشتم از شعائرشیعه به حساب می آید از اهمیت بیشتری بر خوردار است همان گونه که صلوات از بهترین شعارهایی است که شیعه به آن اعتقاد دارد وروایات وارده در مقام بسیار است  که در جای خود به فضلیت آن اشاره شده است .


مقامومنزلت حضرت فاطم? معصومه (سلام الله علیها )

                                                                 بسم الله الرحمن الرحیم

                                                          السلام علیک یا فاطمة المعصومة

                                          یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه  فان لک عندالله شأنأ من الشأن

 

             

مقام ومنزلت حضرت فاطمة معصومه (سلام الله علیها )

از آن جایی که تاریخ نویسان در طول تاریخ جیره خواران ومزدوران خلفای جور بوده اند وذکر فضائل ومناقب اهل بیت برخلاف خواست آنان بوده است لذا یا اجازه نداشتند ویا خوف از ثبت آن فضائل را داشته اند در هرصورت از بیان آن خود داری نموده ومتأسفانه در تاریخ کمتر به آنها اشاره شده است واز آن جمله بیان فضائل ومناقب حضرت فاطم? معصومه سلام الله علیها می باشد  اما با زیارت نامه ای که ازامام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة والثناء) وارد شده وقرائنی که موجود است می توان به مقام والای آن بانوی بزرگ پی برد که به بعضی از آنها اشاره می شود :

مرحوم آیةالله  سید نصر الله مستنبط (قدس سره )(دامادمرحوم حضرت آیة الله العظمی خوئی قدس سره)از کتاب "کشف اللئالی "(تألیف دانشمند محقق "صالح بن عرندیس"متوفی در قرن نهم هجری  که نسخة خطی آن در کتابخانة شوشتریهای نجف اشرف موجود می باشد).نقل فرموده :

«روزی عده ای  از شیعیان وارد مدینه شدند وپرسش هایی داشتند که می خواستند از محضرحضرت  امام موسی کاظم (سلام الله علیه )بپرسند، امام (ع)درسفر بودند ، پرسش های خود را نوشته ، به دودمان امامت ، تقدیم نمودند ، چون عزم سفر کردند ، برای پاسخ پرسش های خود به منزل امام (ع)شرفیاب شدند ، اما هنوزامام کاظم (ع) مراجعت ننموده بودند وآنها امکان توقف نداشتند از این رو ، حضرت معصومه (سلام الله علیها)پاسخ آن پرسش ها را نوشتند وبه آنها تسلیم نمودند ، آنها با مسرّت فراوان از مدینه منوره خارج شدند در بیرون مدینه با امام کاظم (ع)مصادف شدند ، داستان خود را نزد آن حضرت شرح دادند ، هنگامی که امام (ع)پرسش های آنان وپاسخ های حضرت معصومه (س) را ملاحظه کردند ، سه با رفرمودند :«فداها ابوها» = پدرش به قربانش باد ». 

زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

ابتدا به سفارش و ثواب زیارت آن حضرت که  از جانب حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام )وارد شده اشاره می شود  وسپس به فرازهایی از زیارت آن بانو که از لسان امام معصوم یعنی ثامن الحجج  حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام )وارد شده است اشاره می شود.

      یکی از قرائنی که حکایت از مقام عظمای ایشان دارد سفارش به زیارت آن حضرت ازطرف حضرات ائم?  معصومین (سلام الله علیهم) می باشد در روایاتی که از امام جعفرصادق وامام هشتم علی بن موسی الرضا وامام محمدتقی الجواد(سلام الله علیهم) در بار? زیارت ایشان رسیده است حکایت از مقام والای آن حضرت دارد .

(قال الصادق (علیه السلام

وروى القاضی نور الله فی کتاب مجالس المؤمنین وعنه المجلسی فی البحار ج 57 ص 228،
عن الصّادق (علیه السلام) قال: ( إنّ لله حرماً وهو مکّة، ألا إنّ لرسول الله حرماً وهو المدینة، ألا وإنّ لأمیر المؤمنین حرماً وهو الکوفة، ألا وإنّ قمّ الکوفة الصغیرة،
ألا إنّ للجنّة ثمانیة أبواب ثلاثة منها إلى قمّ. تقبض فیها امرأة من ولدی اسمها فاطمة بنت موسى، وتدخل بشفاعتها شیعتی الجنّة بأجمعهم ).

 

.=«ازامام جعفر صادق(ع) روایت شده است که فرمودند : بدرستی که از برای خداوند حرمی است وآن مکه است واز برای رسول خدا حرمی است وآن مدینه است واز برای امیرالمومنین حرمی است وآن کوفه است وقم کوفة کوچک است وبرای بهشت هشت در هست که سه در آن از قم باز می شود بانویی از فرزندان من که نا مش فاطمه دختر موسی می باشددر آن شهر از دنیا می رود و به شفاعت او همة شیعیان داخل بهشت می شوند» .

 ودر روایتی دیگر از امام جعفر صادق(ع) به این بیان ذکرشده است :

عن الصادق (ع): «ان لله حرما وهو مکه ولرسوله حرما وهوالمد ینه ولامیر المومنین حرما وهوالکوفه ولنا حرما وهو قم وستدفن فیه امراة من ولدی تسمی فاطمه من زارها وجبت له الجنة». 1

 «بدرستی که از برای خداحرمی است وآن مکه می باشد واز برای رسول الله حرمی است وآن مدینه می باشد واز برای امیرالمومنین حرمی است وآن کوفه می باشد واز برای ما حرمی است وآن قم می باشد ودر آینده بانوئی از فرزند من که فاطمه نامیده می شود در آن به خاک سپرده می شود ، هر کسی او را زیارت کند از برای او بهشت واجب است » 

 

بحار الانوار /ج48نقل از تاریخ قم از حسن بن محمدالقمی .

 در کامل الزیارات به سند صحیح از امام رضا (سلام الله علیه ) روایتی نقل نموده اند که «من زارها فله الجنه»=«هرکس او را زیارت کند پاداش او بهشت است».

کما ورد عنه علیه السلام أنه قال: (من زار المعصومة بقم کمن زارنى)

=« کسی که معصومه را در قم زیارت کند گویامرا زیارت کرده است ».

وورد عن الرضا علیه السلام أیضاً: (من زارها عارفا بحقها فله الجنة )

«کسی که او (حضرت معصومه ) را بامعرفت به حقش زیارت کند هر آینه  برای او بهشت است » .

عن ابن الرضا (علیه السلام )«قال :من زار عمتی بقم فله الجنه».= از امام محمد تقی الجواد (علیه السلام) روایت شده که فرمود:«اگرکسی قبر  عمه ام را در قم زیارت کند برای آن بهشت است ».

کامل الزیارات /باب 106/ح1و2

 اگر ما بودیم وتنها همین بیانات نورانی ائمه هدی(علیهم السلام ) تنها برای عظمت مقام آن بانوی محترمه ما را بس بود کسی که پاداش زیارت او بهشت باشد باید درچه درجه ای از قرب الهی باشدکه زیارت او این مقد ار اجروپاداش داشته باشد .

نکته ای که باید مورد غفلت واقع نشود این معناست که این بیان نورانی از بیانات مقام معصوم(ع) ذکر شده است وبیان معصوم(ع) از هرگونه خطائی محفوظ است.


وصیت نامه حضرت فاطمه (سلام الله علیها (2)

   بسم الله الرحمن الرحیم    

امادربخش دیگر آن که مربوط به خود آن حضرت مى‏شود وامرى خصوصى وشخصى است ؛دیده مى‏شود که

آنچنان مصائب ومشکلات وزجرها وزخمهاو...را پنهان داشته است که حتى حاضر نبودندکه همسرشان ؛مولاویار

مظلومان هم از زجرهائى که بر او وارد شده است با خبر شوند ولذا در وصیت نامه توصیه نموده ‏اند به اینکه:« شب مرا

غسل بده وشب حنوط کن وشب کفن کن...»!با اینکه در آن زمان برقى نبوده وامکانات کم بوده است واز طرفى آن گونه

که از اخبار استفاده مى‏شود حضرت در روز به شهادت رسیدند ؛ چه امرى موجب شده تا اینکه حضرت وصیت به

غسل در شب نمودند ؟آنهم‏ از زیر پیراهن؟  البته از زیر پیراهن غسل دادن مستحب است ودر این امر روایاتى وارد شده

است که اگر شوهر بخواهد همسر خود را غسل بدهد بهتر است از زیر لباس غسل دهد ،اما اینکه مقید فرمودند به

شب ؛مطلبى است که على الظاهراحتمال آن مى ‏رود که حضرت خواسته تاریکى شب مانع باشد از دیدن آن صورت

رنجور!زیرااگرتنها بدن آن حضرت یعنى (سینه وپهلوى)آن حضرت مجروح بود ؛ لباس آنرا پوشانده بود وشب در

پوشش آن دخیل نبود ؛ آما آنى که تاریکى شب آن را مى‏پوشاند صورت است واین خود مى‏تواند بهترین دلیل براى

این باشد که صورت حضرت در اثر سیلى کبود بوده است ومؤید این معناخوابیدن آن حضرت در حال احتضار به پهلو

مى‏ باشد. درحالى که در روایات آمده است وفقهاء بااستنادبه روایات بیان داشته ‏اند که

 :«مسلمانى راکه محتضر است یعنى در حال جان دادن مى‏باشد مرد باشد یا زن ،بزرگ باشد یا

کوچک ،باید به پشت بخوابانندبه طورى که کف پاهایش به طرف قبله باشد واگر خواباندن او

کاملاًبه این طورممکن نیست بنا بر احتیاط واجب تا اندازه اى که ممکن است باید به این دستور

عمل کنند وچنانچه خواباندن او به هیچ قسم ممکن نباشد به قصد احتیاط اورا روبه قبله

بنشانندواگر آن هم نشود،او را به پهلوى راست یا به پهلوى چب رو به قبله بخوابانند. 

  


وصیت نامه حضرت فاطمه سلام الله علیها (1)

 

* فصل چهارم

     وصیّت نامه فاطمه ( سلام الله علیها):

    « بسم اللّه الرحمن الرحیم، هذامااوصت به فاطمة بنت رسول اللّه ( صلى‏الله‏ علیه‏ و‏آله)اوصت وهى تشهد ان

لا الهالاّاللّه وانّ محمداعبده ورسوله وانّ الجنة حق والنار حق وانّ الساعة آتیة لا ریب فیها وانّ اللّه یبعث من

فى القبور،

     یا على انا فاطمة بنت محمّد زوجنى اللّه منک لأکون لک فى الدنیاوالآخرة، انت اولى بى من غیرى

حنطّنى وغسّلنى وکفّنى باللّیل وصلّ علىّ وادفنّى‏ باللّیل ‏ولا تعلم احدا وأستودعک اللّه واقرءعلى

ولدى السّلام الى یوم القیمة». 

    لازم به ذکر است که وصیت نامه حضرت از دو بخش تشکیل مى‏شود یک بخش آن مربوط به دفاع از اسلام

وولایت و...بخش دیگر آن مربوط به خود آن حضرت ؛ در آن جائى که مربوط به دفاع از دین واسلام وولایت است به

گونه ‏اى وصیت مى ‏کند که نه تنها مردم زمان خود رااز ظلمهائى که براو رواداشته‏ اند آگاه مى سازد؛ بلکه براى نسلهاى

آینده تاظهور فرزندش حضرت بقیه ‏اللّه الاعظم حجه‏ بن الحسن العسگرى (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف) وروحى

وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداة)را هم آگاه مى ‏سازد .

     امااین که فرمودند بدن مرا شبانه به خاک بسپار ؛ دلیلش روشن است چون مى‏خواستند قبرشان مخفى باشد ؛ تا

نارضایتى وناخوشنودى خود را به مردم بفهماند ولذا دشمنان آن حضرت خواستند نبش قبر نمایند که با بر خورد

شدید وجّدى مولا امیرالمؤمنین على ( علیه ‏السلام)مواجه شدند ولذا حضرت اجازه ندادتا قبر صدیقه کبرى آشکار شود.

     محمد بن همام مى‏ گوید:که امیرالمؤمنین ( علیه‏ السلام)غسل داد اورا وکسى نبود غیر از حسن

وحسین وزینب وأم کلثوم وفضه واسماء بنت عمیس ،وبه سمت بقیع بردند اورا، وبا حضرت

؛حسن وحسین (علیهماالسلام)نماز خواندند وکس دیگرى از مردم نبودودر روضه دفن نمودند

ومحل قبر را پنهان نمودند وچهل صورت قبر در بقیع درست نمودند وزمانى که مردم از این واقعه

باخبر شدند به طرف بقیع رفتند وچهل صورت قبر را دیدند وبراى آنها سخت آمد پس مردم

ضجه زدند وبعضى یک دیگر را ملامت نمودند وگفتند:از پیامبر جز یک دختر باقى نمانده بودواو

را دفن کردند وکسى حاضر نبود در وفاتش ودر نمازش ونمى دانند قبرش را .سپس حاکم وولاة

امرشان گفت :اززنهاى مسلمین بیاورید تا قبور را بشکافند تا پیداکنند وما برآن نماز بخوانیم وقبر

او را زیارت کنیم، خبر به مولاامیرالمؤمنین ( علیه‏ السلام)رسید ؛ خارج شدند در حالت غضب درحالى

 که چشمانشان قرمز شده بود ؛ ورگهاى گردنشان بر افروخته وجامه زرد بر تن داشتند لباسى که در

وقت ناراحتى بر تن مى‏نمودند وبه ذوالفقار در دست تا اینکه وارد بقیع شدندومردم از دیدن

حضرت ترسیدند وگفتند:این على بن ابى طالب است همان طورى که مى‏بینید مى‏آید...پس بر

خورد با او ویاران او،وی به حضرت گفت: به خدا قسم قبر اورا نبش مى‏کنیم ونماز بر او

مى‏خوانیم، پس مولا امیرالمؤمنین ( علیه‏ السلام)با دست مبارکشان زدند به لباس او ولباسش را گرفتند

سپس اورا به زمین زدند وبه او فرمودند: اى پسر سیاه امااز حق خودم گذشتم بخاطر اینکه مبادا

مردم از دین بر گردند ؛واما قبر فاطمه به آن کسى که جانم به دست اوست ؛اگر خودت یایارانت

چیزى را (ویاحرکتى وکارى‏بخواهید بکنید) زمین رااز خون شما سیراب مى‏کنم ؛ اگر میخواهى

تعرّض کن اى ... ؛ابوبکر جلو آمد وگفت :اى اباالحسن بحق رسول اللّه وبه حق آنکه در فوق

عرش است اورا رها کن ما نمى‏خواهیم کارى که موجب ناراحتى شماست انجام دهیم وگفت:

حضرت او را رها کرد ومردم متفرق شدند ودیگر بر نگشتند.

     واین فراز از وصیت حضرت ؛ناراضى بودن آن حضرت رااز حّکام زمان خود مى‏رساند واین امرى است که

غاصبین در مقابل آن عاجز شدند که هم اکنون هم پیروانشان از این ماجرا درمانده هستند ونمى توانند در مقابل این

وصیت پاسخ گوباشند، به بیانى دیگر مى‏توان چنین گفت: بهترین دلیل براى باطل بودن وفاسق بودن آنها؛همین امر

است (مخفى بودن قبر) امرى که به هیچ عنوان نمى‏شود از تاریخ حذف کرد ؛ کتاب نیست تا آن را تحریف کنند ؛بنائى

نیست تاآنراویران کنند ؛ بلکه مخفى بودن آن بیانگر وجود حقایق بى شمارى است که از مخفى بودن آن براى افکار

سلیم واشخاص حقیقت جوآشکار مى‏ گردد؛کسانى که داراى بینش صحیح هستند هر چند دشمنان

بخواهندباتبلیغات کاذب ودروغین ؛غاصبین را خادمین به اسلام معرفى کندوخورشید حقیقت را پشت ابرهاى تیره

مصنوعى مخفى نگه دارند اما این وصیت تمام نقشه هاى‏آنان را نقش بر آب کرده وحّجت را براى مردم تمام نموده

است وبه عبارتى دیگر مى‏توان این قسمت از وصیت نامه حضرت را "سیاسى عبادى" نامیدوآن رامربوط به دفاع از

اسلام وولایت بیان کرد.